در این گزارش تاکید شده است که جهان در سال ۲۰۲۱ با عواقب ناشی از این دست بحرانها دست و پنجه نرم خواهد کرد. در بخش اول این گزارش احتمال وقوع جنگ در افغانستان، اتیوپی و ساحل صحرامورد بررسی قرار گرفت.
در بخش دوم این گزارش احتمالات وقوع جنگ در یمن، لیبی، سومالی و ونزوئلا مورد بررسی قرار گرفته است.
در بخش سوم از این گزارش به احتمالات درباره وقوع جنگ بین ایران و آمریکا از یک سو و ترکیه و روسیه از سوی دیگر پرداخته شده است؛
در ژانویه ۲۰۲۰ ، ترور فرمانده ارشد ایرانی، قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده باعث شد تا تنشهای میان ایران و آمریکا به بحرانیترین نقطه خود برسد. با این حال، پاسخ ایران تقریبا محدود بود و با اینکه سایه بروز جنگ به مراحل خطرناکی رسیده بود، طرفین ترجیح دادند تنشها بیش از این تشدید نشود. دولت جدید ایالات متحده این امکان را دارد که قدری از تنش در خطرناکترین رویارویی جهان را بکاهد، به ویژه با بازگشت به توافق هسته ای ۲۰۱۵. اما انجام این کار چندان سادهای نخواهد بود، چرا که امریکاییها باید روابط خود را با عربستان سعودی و اسرائیل مدیریت کنند -و هر دو به شدت مخالف بازگشت به این توافق هستند.
سیاست دولت ترامپ در قبال ایران فشار حداکثری را در پی داشت. این به معنای خروج از برجام و اعمال تحریمهای شدید یک جانبه علیه ایران بود. او امید داشت ایران را مجبور به دادن امتیازات بیشتری در قبال برنامه هستهایاش کند و نفوذ منطقهایاش را کاهش دهد. حتی برخی مقامات امریکایی رویای سرنگونی دولت در تهران را در سر داشتند.
هر چند تحریمها، ضربات شدیدی را به اقتصاد ایران وارد کرد، اما نتیجه دیگری از آن حاصل نشد. در طول دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، برنامه هستهای ایران پیشرفت قابل توجهی یافت که چندان در قالب برجام نمیگنجید. تهران به موشکهای بالستیک بیشتر و با دقت زیادتری نسبت به گذشته دست یافت. چهره منطقه با حوادث رخ داده -از ترور سردار قاسم سلیمانی در خاک عراق تا حمله به صنایع نفتی سعودی- بیش از هر وقت دیگری نقش جنگ را بر خود میبیند. نشانهای هم وجود ندارد که دولت ایران، با وجود اعتراضات در سال گذشته، در معرض سقوط قرار دارد.
حتی در روزهای پایانی دولت، ترامپ بر شدت فشارها افزوده و تحریمهای بیشتری اعمال کرده است. ترور یک دانشمند برجسته هستهای ایران، که به اسرائیل نسبت داده شده، بر شدت تنشها افزود و باعث شد ایران تهدید به گسترش برنامه هستهای کند. به نظر میرسد واشنگتن و برخی متحدانش مصمماند با حداکثر تهدیدات علیه ایران ابتکار عمل دولت بایدن را محدود کنند.
جو بایدن اعلام کرده این مسیر را تغییر خواهد داد. او وعده داده در صورت پایبندی مجدد ایران به برجام، دوباره به آن بپیوندد، سپس به دنبال مذاکره در مورد توافقات بعدی بر سر برنامه موشکی و سیاست منطقهای ایران خواهد بود. از سوی دیگر تهران نیز آمادگی خود را برای پایبندی متقابل به توافق هستهای موجود اعلام کرده است. این امنترین و سریعترین نوع قماری است که برای هر دو طرف وجود دارد؛ هر چند موانع زیادی در این راه وجود دارد. دو دولت باید در مورد گامهای لغو تحریمها و اعمال محدودیتهای هستهای توافق کنند. با این حال مهلت لازم برای رسیدن به چنین توافقی احتمالا بسیار کوتاه است؛ انتخابات ریاستجمهوری در ایران در ماه ژوئن انجام میشود و پیروزی یک نامزد تندرو تقریبا قطعی است.
اگر تا آن زمان دو طرف به برجام برگردند، چالش بزرگتر رفع تنشهای منطقهای خواهد بود که میتواند حتی در صورت بازگشت به برجام، آینده آن را به خطر اندازد. دولتهای اروپایی در حال بررسی احتمال سوق دادن ایران و کشورهای عربی خلیج فارس به گفتوگو برای کاهش تنشهای منطقهای و جلوگیری از بروز سهوی جنگ هستند. دولت بایدن میتواند از قدرت دیپلماسی خود برای پشتیبانی از این روند استفاده کند وگرنه ممکن است آیندهای بغرنج در انتظار باشد.