می توان گفت خلق پولِ دلبخواه بود که باعث سقوط ارزش پول ملّی شد
سال ۶٠، پانصد
سال ٧٠، ٣ هزار
سال ٨٠، ٣٢ هزار
سال ٩٠، ٣۵٠ هزار
سال ٩٧، احتمالاً ١٨٠٠ هزار
کنار هر یک از این ها بنویسید هزار میلیارد تومان. این ها موجودی پول اقتصاد ایران در سی چهل سال اخیر هستند به طور تقریبی.
اگر من و شما یک اسکناس صد تومانی چاپ کنیم و گیر بیفتیم، یکی از این دو سرنوشت در انتظارمان است: اگر بتوانیم ثابت کنیم محارب نیستیم ۵ تا ٢٠ سال حبس، و اگر محارب نبودنمان به اثبات نرسد اعدام. جعل پول برای شهروندان جرم بسیار سنگینی است. امّا اگر من و شما پشت میز ریاست بانک مرکزی یا بانکها و موسسات اعتباری بنشینیم وضع کمی فرق میکند. به طوری که میتوانیم روزی هشتصد میلیارد تومان پول خلق کنیم (جعل کنیم) و در پایان دورۀ تصدی هم با عزت و احترام لوح تقدیر بگیریم و هیچ احدی هم توضیحی از ما نخواهد.
به ذهنم رسیده بود که اگر خلق دلبخواه پول این قدر مباح است و هیچ معضلی برای اقتصاد ایجاد نمیکند، میتوان به همۀ شهروندان یک پرینتر داد تا هر وقت نیاز داشتند پول چاپ کنند. امّا اگر مشکل ایجاد میکند میتوان به شهروندان توضیح داد که خلق پول در بانک مرکزی و شبکۀ بانکی دلبخواه نیست و منطق و معیارهای علمی دارد. ولی آخر کدام معیار؟ در این چهل سال هیچ چیز در این کشور ٣۶٠٠ برابر نشده، البته شاید به استثنای رنج مردم. هیچ معیاری چنین افزایش پول حیرتانگیزی را توجیه نمیکند.
می توان گفت خلق پولِ دلبخواه بود که باعث سقوط ارزش پول ملّی شد؛ هم در برابر کالاها و خدمات (تورّم) و هم در برابر ارزهای خارجی (بالا رفتن نرخ مبادلۀ ارز). میتوان گفت به خاطر خلق پول دلبخواه بود که آشنایانی که قبل از دیگران پولهای جدید را وام گرفتند دائماً ثروتمندتر شدند و غریبه ها (بقیۀ مردم) دائماً فقیرتر. می توان گفت مسبّب کاهش ارزش پول ملّی نه آن میلیاردری است که در کاخ سفید نشسته و نه این دلالها و مردم مستأصلی که سر چهارراه استانبول ایستادهاند. میتوان گفت باعث و بانی این اوضاع، امضاهایی است که در این چهل سال پشت دوتا میز زده شد: میز مجللی در بانک مرکزی و میز بسیار مجللتری در کاخ ریاست جمهوری.
امروز حتی اگر اقتصاددان هم باشیم باید به جای طراحی تئوری توطئه و تأکید بر نقش دشمنان و دلالان، بگوییم هرچه سریعتر قوانین استقلال بانک مرکزی و هدفگذاری تورم را تصویب کنید تا بازار آرام بگیرد و رشد پول مهار شود. امّا البته اگر عینک اقتصادکلان را از چشم برداریم راه حل بسیار کاراتری را هم خواهیم دید: [انحصار انتشار پول را بردارید] به مردم حق انتخاب پول بدهید و ببینید بازار گرهی را که دولت کور کرده با چه سهولتی خواهند گشود.