✍🏼مصطفی نصراصفهانی
دو نماد غنوش و کفپارس در سال ۹۸ بازدهیهای به ترتیب ۲۴۰۰ و ۲۳۰۰ درصدی داشتهاند. مثلا قیمت غنوش در تیرماه سال ۹۸ حدود ۳۵۰ تومان بود و الان(علیرغم افزایش سرمایه) نزدیک ۴۵۰۰تومان است. فهرست نمادهای پربازده دیگر را میتوانید در گوگل پیدا کنید.
▫️حالا سوال این است:
آیا این نمادها را هم نباید حبابی دانست؟!
▫️و پاسخ این است:
ارزش یک مفهوم ذهنی است. بنابراین اعتقاد یک تحلیلگر صرفا نظر شخصی اوست! شاید خریداران این نماد چیزهایی میدانند که من نمیدانم! مثلا شاید شرکت غنوش برای تدارکات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر قراردادی بسته است!
بنابرین حتی با رهیافت اقتصاد(ومالی) کلاسیک هم جریانهای نقدی آتی ممکن است توجیهکننده این قیمتها باشند.
▫️و برای رد ادعای حبابی بودن هنوز نیازی به رهیافت نسل دوم مالی رفتاری نیست! اما اگر هیچ راهی برای رد ادعای حبابی بودن یک دارایی از طریق آینده جریانهای نقدی وجود نداشت، میتوان آنگاه دست به دامن نسل دوم مالی رفتاری شد؛ آنجا که علاوه بر نیازهای فایدهگرایانه(که در احتساب جریانهای نقدی ظهور پیدا میکند)، نیازها و کارکردهای احساسی و ابرازی هم اهمیت پیدا میکنند. ممکن است مالکیت سهام یک شرکت خاص نیازهای احساسی بعضی سرمایه گذاران را ارضا بکند و بنابرین خرید دارایی به ظاهر حبابی برای ایشان کاری مطلوب به حساب بیاید!
▫️به عنوان مثال تصور کنید که باشگاههای فوتبال استقلال و پرسپولیس در بازار سهام عرضه اولیه بشوند. آیا میتوان ادعا کرد که قیمت سهام آنها فقط منعکسکننده جریانهای نقدی آتی هستند؟!
پ.ن.۱: در عمل اکثر شرکتهای کوچکی که قیمت سهامشان به این شدت رشد میکنند دچار مهندسی قیمت توسط افرادی هستند که پولهای درشتی در اختیار دارند. اینها بطور مصنوعی قیمت را بالا میبرند. بنابرین بهتر است بجای ورود به بحث ناتمام و بی فایده حبابی بودن یا نبودن یک دارایی، روی رفتار بازیگران سهم تمرکز کنیم. این همان رهیافتی است که قبلا پیشنهاد داده بودم.
پ.ن.۲: بر خلاف آنچه که اقتصاددانان کلاسیک باور دارند قیمتها منعکسکننده ارزشهای ذاتی(آنهم مستخرج از جریانهای نقدی) نیستند و حتی اگر فرضا کسی بتواند با قاطعیت چنین ارزش ذاتی را محاسبه کند نوسانات قیمت در عمل مستقل از این ارزش ذاتی کذایی هستند.