اگر مسابقه خود را با باخت پشت سر گذاشتید ۲ توصیه زیر میتواند بسیار موثر باشد:
- زمانی را به تحلیل شکست خود اختصاص دهید. در تحلیل شکست ابتدا نکات مثبت بازی خود را نگارش کنید. پس از آن به نگارش مواردی بپردازید که در آنها میتوانستید بهتر عمل کنید؛ در نهایت سهم خود را از شکست رخ داده بپذیرید و برای خود بنویسید که چگونه در آن موقعیتها میتوانسید بهتر عمل کنید.
- پیروزی در مسابقه آتی را تصویرسازی کنید. در ذهن خود ببینید که پیروز شدید و هیجانات مثبت حاصل از این پیروزی همچون شادی، غرور و… را تجربه کنید.
و در نهایت اگر میخواهید اعتماد بنفس و انگیزهتان در حد مطلوب باشد؛ گفتگوی مثبت با خودتان را فراموش نکنید!
بعد از اتمام مسابقه، ماندن در آخرین هیجانات (چه غم، چه شادی) تجربه شده یکی از اشتباهاتی است که بسیاری از ورزشکاران و مربیان به طور ناخواسته گرفتار آن میشوند.
ماندن بیش از حد در غم و سوگِ شکست بَدی که داشتهاید شما را به افسردگی میکشاند و در مقابل ماندن بیش از حد در هیجانات مثبتی که از یک برد شیرین بدست آوردهاید ممکن است تبدیل به غرور شود.
ورزشکارانی که ذهنی قوی دارند شکست خود را با استدلالهای عقلی و منطقی توجیه میکنند، مسئولیت صحیح و مناسب شکست را برعهده میگیرند و از شکست به مثابه ابزاری در جهت یادگیریِ اینکه چگونه میتوانند به اهداف نهاییشان برسند استفاده میکنند.
سعی نکنید شکست خود را به یک دلیل خاص ( و احتمالا غیرقابل تغییر از سوی شما!) نسبت دهید. در غیر این صورت بلافاصله به این نتیجه خواهید رسید که دلیل شکست به شما بر نمیگردد و در حیطه شما نیست. اینجاست که ریشه یابی شکست شما به بن بست میرسد.
تعریف خود را از پیروزی تغییر دهید. شما هرگز نمیتوانید نتیجه یک بازی خاص را مستقیما کنترل کنید، اما میتوانید عملکرد خود را کنترل کنید. به خود اطمینان داشته باشید و به خود فکر کنید و مطمئن باشید در حال پیشرفت هستید. آیا شما در حال پیروزی در بازی و مسابقه هستید و یا در حال رسیدن به هدف خود؟
ابتدا با خود روراست باشید که چرا ورزش میکنید. هدف شما چیست؟
لذت؟ یادگیری کار گروهی؟ پیدا کردن دوست؟ به سلامتی دست یافتن؟ و یا بردن یک بورسیه؟
هدفگذاری درست، رمز پیروزی است!
هر کسی که وارد دنیای حرفهای از جمله ورزش میشود، هدفی دارد و برای همین هدف تلاش میکند که در نهایت یا به آن میرسد یا شکست میخورد. وقتی موفقیت به دست میآید، یعنی همه چیز خوب پیش رفته اما وقتی به شکست یا ناکامی به هر دلیلی منتهی شود، طرز تلقی و برخورد انسان با این موضوع به شناخت او و مسیری که برای رسیدن به هدف طی کرده، برمیگردد. مسیری که از لحظه هدف گذاری آغاز و به این نتیجه منتهی شده است.
اگر برای کسی هدف فقط مدال و رسیدن به عنوان و مقام در سطح کشوری یا جهانی باشد، شکست مساوی از دست رفتن همه چیز است ! در این شرایط حال او مانند کسی است که عزیزی را از دست داده است و جز آرزوی صبر برای او کار دیگری نمیتوان انجام داد! اما میتوان در ابتدای کار، با هدفگذاری درست جلوی این اتفاق را گرفت .
ورزشکاران موفق دارای اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت هستند.اهداف آنها دارای ویژگی هایی همچون شخصی بودن، قابل انعطاف بودن، زمانبندی داشتن، واقع بینانه و قابل اندازهگیری بودن است.از سطح عملکرد کنونی خود آگاه هستند و برای توسعهی ابعاد مختلف عملکرد خود برنامهایی دقیق با جزئیات دارند.به اهداف و برنامهریزی روزانهیخود متعهد هستند و با وجود دردهای جسمانی و روانی به تلاش خود تحت فشار ادامه میدهند.اهداف خود را نگارش میکنند.از چگونگی یک هدفگزینی صحیح آگاه هستند.
اگر هدف درستی داشته باشید از شکست هایتان درس بگیرید و دلایل شکست خود را بدانید و آن ها را برای مسابقات بعدی برطرف کنید به زودی متوجه می شوید که شما چه پیروز شوید و چه نشوید از مسابقه دادن و بازی کردن بسیار لذت بردهاید و حس غرور و افتخار خود را بسیار افزایش دادهاید
آرت مورتل میگوید ١٠ دلیل وجود دارد که شما باید عاشق شکست باشید:
- شکست بیشتر از موفقیت به شما درس میدهد، به ویژه دربارهی خودتان.
- شکست فروتنی شما را تجدید میکند و هدفمندیتان را تقویت میکند.
- شکست بهترین فرصت را فراهم میکند تا ایدههای جدید را امتحان کنید.
- شکست کمک میکند اصلاحاتی انجام دهید تا در مسیر هدفتان باقی بمانید.
- شکست شما را پختهتر و انعطافپذیرتر میکند.
- شکست به شما یادآوری میکند نسبت به خودتان و اطرافیانتان مهربانتر باشید.
- شکست مدال شهامت است، چون شما جرأت داشتید ریسک کنید.
- شکست حس بسیار مهم صبوری را تقویت میکند.
- شکست به شما هشدار میدهد مسائل را به خودتان نگیرید (یا بیش از حد جدی نگیرید(
- شکست عزت نفستان را بر پایهی شخصیتتان میسازد، نه کاری که انجام میدهید.