این که دولت کوچک باکو برای تهران خط و نشان کشیده و عرض اندام نماید ، گرچه محیرالعقول نیست ، ولی در مناسبات بین همسایگان کم سابقه است. چرا الهام علی اف تا این حد گستاخ شده و با در پیش گرفتن دشمنی با همسایه جنوبی اش مسیر و سرنوشت این جمهوری نوپا را به مخاطره می افکند؟!!
باکو نقطه ضعف و پاشنه آشیل جمهوری اسلامی را یافته است و همان جا را هدف گرفته است: انزوای جهانی و منطقه ای کنونی ایران.
امروزه روز باکو دستان خود را از طریق جلب همکاری دیگر کشورها به سوی اهدافش دراز کرده است. بنگرید:
۱- همکاری استراتژیک با ترکیه؛ تا جایی که باکو و آنکارا خود را یک ملت در دو کشور می دانند؛
۲- همکاری با پاکستان به ویژه در قالب آموزش نظامی پرسنل ارتش، به ویژه برای نبرد در جغرافیای کوهستانی؛
۳- جلب نظر فدراتیو روسیه و یا دستکم خنثی سازی مسکو برای بی طرف کردن پوتین در مسائل قفقاز جنوبی؛
۴- همگرایی و جلب پشتیبانی ازبکستان ، البانی ، مجارستان و دیگر کشورهای ترک زبان؛
۵- جلب حمایت گسترده نظامی و اطلاعاتی اسرائیل(اشغالگر)
۶- جلب حمایت و کشاندن بقایای سلفی های بنیادگرا، به ویژه عناصر ضد ایرانی و متحد اردوغان در پیکره ارتش در قالب تحرکات ایذایی؛
در عین حال محور آنکارا-باکو در تلاشند که با جلب نظر ارمنستان و کشاندناو به جرگه همکاری های کلان اقتصادی ، به ویژه تغییر نگرش ایروان از ژئوپلیتیک به ژئواکونومیک ، مهمترین شریک طبیعی ایران در پیوند جغرافیایی با دریای سیاه ، روسیه و اروپا را نیز با خود همراه سازند.
در واقع جمهوری اسلامی مانند همیشه و هر میدانی مقهور تداوم استراتژی انزوا جویانه خود است. تهران با تداوم انزوا جویی و خوداتکایی در زمینه های دیپلماتیک، دفاعی ، اقتصادی و دلخوش کردن به پشتوانه گروه های کوچک محلی مانند حزب الله، در بازی بزرگ راه به جایی نخواهد برد، حتی اگر رقیبانش منامه و باکو باشند.