کتاب «روزنامهنگاری دیگرگونه، صداهای دیگرگونه» نوشته تونی هارکاپ، روزنامهنگار با تجربه و استاد دانشگاه شفیلد است و دکتر مهدی منتظرقائم استاد ارتباطات دانشگاه تهران و جعفر محمدی پژوهشگر آزاد حوزه رسانه و اهل زنجان آن را به فارسی برگرداندهاند.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «بررسی مطبوعات در ایران نشان میدهد شکاف عمیقی بین آن چه که کارکرد یک نشریه به لحاظ نظری نامیده میشود با آن چه که در واقعیت امر مشاهده میشود، وجود دارد، این شکاف منبع از عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی است که پرداختن به همه شئون آنها در این مقاله نمیگنجد.
به عنوان یک مدرس دانشگاه که در محافل و جلسات علمی و اداری متعددی حضور داشتهام، کمابیش از تحلیلهای صورت گرفته در این حوزه مطلع هستم، اغلب این تحلیلها با فروکاستن موضوع «آسیبشناسی مطالعه مطبوعات» یا «اقبال ضعیف به مطبوعات» به مسائل فردی و روانشناختی در حوزه مخاطب، علت را در گزارههای کلی از قبیل: «پائین بودن سطح سواد» یا نهایتا «پایین بودن فرهنگ مطالعه» جستجو میکنند که حاصل این امر غفلت از ساختار رسانه و مناسبات حاکم بر عرصه رسانهای جامعه است.»
«روزنامه نگاری دیگرگونه، صداهای دیگرگونه» متشکل از ۱۱ فصل است که نشر لوگوس آن را در قطع رقعی با جلد شومیز و در ۲۱۵ صفحه به قیمت ۳۴ هزار تومان به بازار نشر عرضه کرده است.
از همین رو و به بهانه رونمایی از این کتاب، صدای زنجان بر آن شد تا با یکی از مترجمان این کتاب، به گفتوگو بنشیند.
جعفر محمدی پژوهشگر و یکی از مترجمان کتاب «روزنامهنگاری دیگرگونه، صداهای دیگرگونه» با اشاره به اینکه این کتاب در سال ۲۰۱۳ چاپ شده است، گفت: در این کتاب دو واژه رسانههای غالب و دیگرگونه آورده شده است ضمن اینکه برای انتخاب کلمه دیگرگونه چند ماهی زمان صرف شد و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که این کلمه را انتخاب کنیم تا شاید جایگزین بهتری برای آن پیدا کنیم.
وی ادامه داد: به طور کلی دو گونه کار روزنامهنگاری داریم که یکی از اینها با نام جریان غالب (Mainstream) و دیگری (Alternative) یا دیگرگونه است که جریان غالب روزنامهنگاریها بیشتر به دنبال حفظ وضع موجود هستند و رسانههایی هستند که بیشتر ساختار بروکراتیک دارند و ساختار ارتباطاتشان عمودی است و یک سلسله مراتبی برای خود تعریف کردهاند.
محمدی خاطرنشان کرد: در مقابل رسانههای غالب، رسانههای دیگرگونه این شکلی نیستند و این رسانهها بیشتر در حوزه محلی تعریف میشوند ضمن اینکه در حال حاضر این رسانهها بیشتر در قالب فضای مجازی شکل گرفتهاند. این رسانهها دنبال این هستند که صدای بخش محروم جامعه باشند از این نظر این رسانهها اهمیت پیدا میکنند و به لحاظ اداری این رسانهها بیشتر قالب مشارکتی دارد و داوطلبانه بیشتر کارها انجام میگیرد ضمن اینکه معمولا این رسانهها غالبا از منابع غیررسمی استفاده میکنند.
وی اظهار کرد: رسانههای غالب، وقتی اتفاقی میافتد، به سراغ مسئولین میروند و از مسئولین در مورد اتفاق پیش آمده سوال میپرسند ولی رسانههای دیگرگونه شده، علیرغم اینکه از مسئولین در خصوص این اتفاق میپرسند و غالبا انتقادی هم میپرسند، در بطن جامعه نیز ورود پیدا میکنند و از آنها هم سوال میپرسند یعنی منابعشان متفاوت است و منابع جریانهای غالب بیشتر منابع رسمی و ادارای است و رسانههای دیگرگونه بیشتر منابع غیررسمی و متنوع است ضمن اینکه در کشور ما، دیگرگونگی بیشتر در حول و حوش رسانههای محلی بیشتر میشود و روزنامه و هفتهنامههای محلی بیشتر در این قالب قرار دارند.
این پژوهشگر افزود: این رسانهها به دنبال این هستند که صدای گروهها و هویتهایی باشند که هیچ تریبونی برای اعلام مواضع خود ندارند، ضمن اینکه همواره خود را به عنوان تریبون گروههای محروم معرفی میکنند.
مترجم کتاب «روزنامهنگاری دیگرگونه، صداهای دیگرگونه» گفت: در این رسانهها همواره به روی مردم باز بوده و برای پیگیری امور اجتماعی از مشارکت مردمی بهره میگیرند.
محمدی با اشاره به نقش محوری مردم در رسانهسازی افزود: شاید همین مردمی که ما احساس میکنیم کاری از دست آنها برنمیآید گاها با یک شعار کاری میکنند که رسانهها تحت تاثیر قرار میگیرند.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه نمیتوان خطکش برداشت و رسانهها را کاملا به دو قسمت تقسیم کرد، گفت: تمام رسانهها واجد درجاتی از جریان غالب بودن و دیگر گونهبودن، به صورت توامان هستند و حالا ممکن است یک رسانه مثلا ده درصد دیگرگونه باشد و دیگری ۹۰ درصد دیگرگونه باشد که باید در این زمینه بحث و بررسی صورت گیرد و کار پژوهشی انجام شود، منتهی رسانهها واجد درجاتی از این دیگرگونگی هستند حالا کم و یا زیاد که برای مثال میتوان اذعان داشت صدای و سیمای استان که طبیعتا جزو رسانههای جریان غالب است برخی از برنامههایش دیگرگونه است و بسیاری از برنامههایش را میتوان در قالب برنامههای محتوایی دیگرگونه تقسیمبندی کنیم، از همین رو نمیتوان رسانهها را کلا نفی کنیم و به صورت کلی یکی را غالب و دیگری را دیگرگونه بدانیم و این امر درجات مختلفی دارد.
وی با اشاره به اینکه دیگرگونه بودن در رسانهها به عنوان یک مزیت تلقی میشود و اینکه رسانهها بتوانند صدای مردم محروم باشد، فکر نمیکنم کسی پیدا شود که این امر را نادرست تلقی کند، خاطرنشان کرد: این رسانهها مدعی هستند که در جامعه میگردیم و مشاهده میکنیم که چه اقشاری رسانهای ندارند که دغدغههای خود را منعکس کنند و به دنبال منابع خود باشند، ما نماینده این اقشار هستیم که طبیعتا یک امر مثبتی میتواند باشد. ضمن اینکه فرآیند تولید محتوا در رسانههای دیگرگونه مشارکتی است و به آن معنایی که در رسانههای غالب جریان دارد، نیست و در این رسانه گاها شاهد هستیم که سردبیر و مدیر مسئول نداریم و با دموکراسی ساختار رسانهها اداره میشود.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه در تشخیص اینکه کدام رسانه غالب یا دیگرگونه است، ویژگیهای دیگرگونگی و غالبی است که نقش دارند، گفت: غرض از رسانه تنها روزنامه و هفتهنامه و مجلات چاپی نیست و تلویزیون و رادیو و یک سایت و کانال و غیره نیز جزو رسانه محسوب میشوند و بحث دیگرگونگی در تاریخ ریشه دارد و در این کتاب از سال ۱۹۷۵ میلادی به بعد، این موضوع در سالهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و با توجه به اینکه این رسانهها همواره موجود بودند و ضد سلطه عمل کردند و همیشه در مقابل قدرت ایستادهاند و حامی محرومان بودند حالا یک زمانی غالب این رسانهها، رسانه چاپی بود و در حال حاضر این رسانهها تبدیل به فضای مجازی شدهاند و ممکن است پنجاه سال آینده یک قالب جدید پیدا کند و ممکن است در قالبهای مختلفی این اتفاق بیفتد.
صدای زنجان