اگر احساس و انتظار صاحبان سرمایهها نسبت به آینده سرمایهگذاری در برخی بخشهای اقتصادی یا برخی کشورها بسیار مبهم و متزلزل باشد و اطمینانی به برگشت سرمایه خود نداشته باشند از سرمایهگذاری در آن مکانها خودداری میکنند که به گزینه خروج سرمایه و فرار سرمایه یا فرار مغزها هم منجر خواهد شد.
چنین کشورهایی دچار قحطی و خشکی سرمایهگذاری میشوند و در دام رشد پایین اقتصادی گرفتار میشوند. ایران اکنون با چنین شرایط ناگوار و هشداردهندهای روبهرو شده است.
علت اصلی مغفول ماندن و بیتوجهی به این شاخص را باید بر غلبه و اولویت یافتن اهداف و منافع سیاسی بر اهداف و منافع اقتصادی جستوجو کرد و نیز اولویت نگاه کوتاهمدت و رسیدن به منافع آنی که به قیمت فدا کردن منافع بلندمدت کشور از جمله سرمایهگذاری تمام میشود.
اینکه ناله سرمیدهیم چرا کشورمان فقیر مانده است و چرا فلان کشوری که چهل پنجاه سال پیش از ما عقبتر بود اما حالا تولید و درآمد سرانهاش چند برابر ما شده ناشی از بیاحترامی به حقوق مالکیت و ایجاد فضای ناامن برای سرمایهگذاری است و تبعات عدم امنیت سرمایهگذاری باعث فرار سرمایهها و رونق فعالیتهای کوچک و کوتاهمدت بسیار کمبازده شده است و عملیات سوداگرانه بدون خلق ثروت واقعی را تشویق میکند.
متاسفانه در اقتصادهای نفتی مانند ایران نگاه کوتاهمدت و اتکا به درآمد نفتی باعث شده است اقتصادی بیثبات و پرنوسان با سیاستهایی الاکلنگی و ضربهزننده به ثبات اقتصاد و سرمایهگذاری و تولید داشته باشیم.
مسوولان کشور بسیاری از هزینهها و شوکهای پیدا و پنهانی را که بر دوش و گرده سرمایهگذار تحمیل میشود نمیبینند و اصلاً درک نمیکنند. اینگونه میشود که آنچه مسوولان تصور میکنند با آنچه سرمایهگذار در میدان عمل با آن مواجه است و هر روز با آنها دست و پنجه نرم میکند کاملاً متفاوت خواهد بود.
👈 تجارتفردا
کو گوش شنوا؟