یک دهه پس از آنکه حزب کمونیست قدرت را در چین به دست گرفت، با وعده خدمت به مردم بزرگترین فاجعه انسانی را در تاریخ سرزمینی رقم زد که پیش از آن هم فقیر بود.
در شهر کوچک ناشناختهای از استان مرکزی هنان در مدت سه سال، بیش از یک میلیون نفر -یک نفر از هر هشت نفر- به دلیل قحطی و گرسنگی جان باختند. آنچه مقامات دولتی مصادره میکردند بسیار بیشتر از غلاتی بود که از زمینهای کشاورزی برداشت میشد. در مدت ۹ ماه، بیش از ۱۲ هزار نفر -یکسوم ساکنان- در یک کمون جان خود را از دست دادند و یکدهم خانوارها از بین رفتند.
کتاب تاثیرگذار یَنگ جیشنگ، «سنگ قبر»، که حتی در ترجمه انگلیسی به شدت ویرایش شده، مملو از روایتهای هولناک و باورنکردنی است! ینگ این صحنهها را تصور نکرده است؛ ۱۵ سال از زندگی او وقف مستندسازی فاجعهای شده که دستکم جان ۴۵ میلیون نفر را در سراسر کشورش گرفته است.
قحطی بزرگ چین که هنوز یک تابوست، و از آن با عنوان «سه سال بلایای طبیعی» یا «سه سال دشوار» یاد میشود در کتابی که اولینبار در هنگکنگ منتشر شده روایت شده است؛ کتابی که در سرزمین مادری ینگ ممنوع است!
این تراژدی بزرگ حاصل اصلاحاتی بود که مائو آن را «جهش بزرگ رو به جلو» نامیده بود؛ برنامهای پنجساله برای اشتراکیسازی اجباری کشاورزی و صنعتیسازی روستایی که توسط حزب کمونیست چین در سال ۱۹۵۸ اجرایی شد و حاصل آن انقباض شدید در اقتصاد چین و مرگ بین ۳۰ تا ۴۵ میلیون نفر بر اثر گرسنگی، اعدام، شکنجه، کار اجباری و خودکشی از روی ناامیدی بود.
مائو در نهایت فاجعهای آفرید که بزرگترین کمپین کشتار جمعی در دوران غیرجنگی تاریخ بشر بهشمار میرود. پس از بحثهای جدی در رأس حکومت، مائو به این نتیجه رسید که کشاورزی و صنعت را میتوان همزمان، با تغییر عادات کاری مردم و تکیه بر نیروی کار -به جای فرآیندهای صنعتی ماشینمحور- توسعه داد و بر دو حوزه متمرکز شد: افزایش تولید غلات و فولاد.
به دنبال اجرای طرح، کشاورزی خصوصی لغو شد و کشاورزان مجبور به کار در مزارع جمعی شدند که در آنها، تمام تولید، تخصیص منابع و توزیع غذا بهطور متمرکز توسط حزب کمونیست کنترل میشد. پروژههای آبیاری در مقیاس بزرگ با کمک برخی از مهندسان آموزشدیده آغاز شد و تکنیکهای جدید کشاورزی -آزمایشی و اثباتنشده- به سرعت در سراسر کشور به اجرا درآمد. این نوآوریها که حاصل آزمایشهای ناموفق و پروژههای آبی نامناسب بود در نهایت بازده محصول را با کاهش چشمگیری مواجه کرد.
همزمان، کمپین سراسری دیگری برای از بین بردن گنجشکان -که مائو معتقد بود آفت اصلی غلات هستند- به راه افتاد. در نتیجه این اقدام حماقت بار، با کاهش شکار طبیعی گنجشکان، جمعیت ملخها افزایش پیدا کرد و به مزارع حملهور شدند. تولید غلات سقوط کرد و صدها هزار نفر بر اثر کار اجباری و قرار گرفتن در معرض عناصر مضر پروژههای ساختوساز و آبیاری و کشاورزی جان خود را از دست دادند.
سراسر کشور به سرعت درگیر قحطی شد و میلیونها نفر دیگر هم بر اثر کمبود غذا جان باختند. مردم به خوردن پوست درخت و خاک روی آوردند و در برخی مناطق کار حتی به آدمخواری کشید. مجازاتهایی مانند ضرب و شتم، مثله کردن، زندهبهگور کردن، سوزاندن با آب جوش و دیگر روشهای شکنجه در انتظار کشاورزانی بود که نمیتوانستند سهمیه غلات را رعایت کنند، میکوشیدند غذای بیشتری به دست بیاورند یا اقدام به فرار میکردند.
راویان تاریخ شفاهی چین میگویند طرح از همان ابتدا نشانههایی از بروز فاجعه را با خود داشت. مقامات محلی چه از روی تعصب چه از ترس، گزارشهایی به شدت اغراقآمیز از موقعیت خود به مرکز ارسال میکردند و مدعی بودند برداشت محصول سه یا چهار برابر اندازه واقعی است.
داستان اما به اینجا ختم نمیشود. ینگ در کتاب «سنگ قبر» نشان میدهد که قحطی نهتنها عمیق و گسترده، که ساخته دست بشر بود؛ و نه فقط ساخته دست بشر، بلکه سیاسی و زاییده توتالیتریسم. مائو قول داده بود که با غیرت انقلابی خالص، اشتراکی کردن زمینهای کشاورزی و ایجاد کمونهای عظیم با سرعتی شگفتانگیز یک بهشت کمونیستی در چین خواهد ساخت. و جهش بزرگ رو به جلو بلندترین و احمقانهترین گام او در این راستا بود: طرحی برای مدرنیزه کردن اقتصاد چین، آنقدر جاهطلبانه که به جنون تبدیل شد! /تجارت فردا