گفته میشود که شاخص بازار سهام، نبض اقتصاد است. به این معنی که افزایش شاخص بازار سهام نشاندهنده بهبود کسب و کار و در نهایت رونق اقتصادی است و افت شاخص نیز هشداری برای رکود اقتصادی است.
تحولات بیسابقه بازار بورس اهمیت بازارهای مالی به ویژه بازار سهام را از جمله مباحث مهم اقتصادی کشور قرار داده است بهطوری که روند فزاینده شاخص قیمت سهام در فضای رکود تورمی ، بهعنوان عملکرد تعارضآمیز بخش مالی با بخش حقیقی کشور تلقی میشود.در این رابطه سوالات چندی به شرح زیر میتوان مطرح کرد
الف- آیا رونق بازار سهام نشانه رونق اقتصادی است؟
ب- آیا قیمتهای سهام در روند فزاینده خود با متغیرهای بنیادی اقتصاد کلان قابل توضیح است؟
ج- در صورت وجود حباب آیا جایگاهی برای اصلاح روند توسط سیاستگذاران اقتصادی وجود دارد یا اینکه باید منتظر مکانیزم خوداصلاحی بازار از طریق ترکیدن حباب باشیم؟
۱- شاخص کل سهام که در پایان سال ۹۸ رشد سالانه ۱۸۰ درصدی را تجربه کرده بود، در سال ۹۹ نیز تا نیمه اردیبهشتماه با رشد بیش از ۷۱ درصد مواجه شد.رشد شاخص کل از ابتدای سال لزوما به معنی کسب چنین سودی توسط تمام سهامداران نیست زیرا از ۵۵۳ نمادی که در معاملات آخرین روز هفته گذشته تنها ۱۵۷ نماد، رشدی برابر یا بیشتر از شاخص کل بورس داشتند و در سمت مقابل ۳۹۶ نماد یعنی معادل ۲/ ۷۲ درصد از کل نمادهای سهامی فعال در بازار سرمایه در رقابت با شاخص کل جا ماندند. نکته جالب توجه این است که نمادهایی که کمترین بازدهی را در سالجدید داشتهاند، نمادهایی بودهاند که در سال ۹۸ اغلب بازدهیهای چند صد درصدی داشتهاند و گاه تا ۱۰ برابر هم رشد کردهاند.
۲- این روزها برخی از اقتصاددانان عقیده دارند که بخش عمدهای از رشد پرشتاب بازار سهام نه به علت ارزندگی سهام بلکه بهدلیل نقدینگی عظیمی است که در مسیر بورس قرار گرفته است. این در حالی است که برخی از کارشناسان مالی اعتقادی بر انحراف شاخص قیمت سهام از ارزش ذاتی خود ندارند. این تعارض در تحلیل واقعیت بازار سهام قطعا به سود عاملان اقتصادی خرد و کلان نیست و در صورت ریزش قیمت بحران مالی همه اقتصاد ملی را گرفتار و رکود اقتصادی را در شرایط تحریم و کرونا مجددا تعمیق و همه آوردههای سهامداران تازهوارد را به باد خواهد داد.
۳- حباب در بازار سهام وقتی وجود دارد که سرمایهگذاران تمایل دارند که برای سهام، قیمتی بیش از ارزش فعلی عایدیهای بهرهای بپردازند.دلیل وقوع چنین پدیدهای در بازارهای دارایی، بهرغم احترام به یافتههای اقتصاد رفتاری و تبیین حباب رفتاری، پیشی گرفتن قیمتهای مورد انتظار از قیمت تعادلی در طی زمان توسط فعالان بازار آیندهنگر، در چارچوب تشکیل انتظارات عقلایی و مشروط به یک مجموعه اطلاعاتی است.با این تفسیر در هر بازاری که قیمت مورد انتظار آتی به هر دلیلی از قیمت اولیه تعادلی فاصله گیرد، منحنی تقاضای بازار بهطور مستمر به سمت بالا انتقال یافته و قیمت جاری بهطور دائم از روند تعادلی خود دور و دورتر میشود.اقتصاد ایران وقوع چنین پدیدهای را قبلا در بازارهای مختلف دارایی چون مسکن، ارز و سهام چندین بار تجربه کرده است.
۴- قیمت سهام بهطور معمول از یک سو تحتتاثیر بخش حقیقی اقتصاد، قیمت نفت ،نرخ ارز و نرخ سود بانکی و از سوی دیگر نقدینگی است. در شرایط حاضر با رکود اقتصادی، کاهش قیمت نفت و افزایش ناچیز نرخ ارز و کاهش نرخ سود بانکها مواجه هستیم. بنابراین عامل تشدیدکننده قیمت سهام از سال گذشته، تورمهای مورد انتظار در فضای نااطمینانیهای شدید است که زمینه انتقال نقدینگی بالا به بازار سهام را با هدف حفظ ارزش دارایی، فراهم کرده است.انتظارات قیمتی و بهتبع آن عایدیهای سرمایهای مورد انتظار همیشه فزاینده نبوده و نمیتواند استمرار داشته باشد. در آن صورت میزان ضرر بستگی به مقدار انحراف قیمت سهام از روند قیمت تعادلی دارد.بنابراین همیشه باید انتظار داشت که تهدید بالقوه نقدینگی بالا در شرایط رکودی و نااطمینانی اقتصاد به تهدید بالفعل تبدیل شود و بازاری را درنوردد. اینبار قرعه به نام بازار سهام است که فعلا خیال دولت را از بازار ارز نسبتا راحت کرده است.
پیشنهاد میشود نهادی با عنوان «نهاد سیاستهای احتیاطی کلان» با هدف ایجاد ثبات در هماهنگی با سیاستهای پولی و مالی، تشکیل و با بررسی دقیق کارشناسی، ساماندهی شرایط کنونی بازار سهام را به عهده گیرد. در غیر اینصورت در مقطعی از آینده شاهد ریزش قیمت خواهیم بود که در آن زمان، بهرغم حمایت کنونی دولت از بازار، کسی پاسخگوی بحران نخواهد بود. چنین مباد/دنیای اقتصاد