در افق سیاسی و اداری هر استان، معارفه رسمی مدیران نه صرفاً یک تشریفات اداری، بلکه نشانهای از ثبات، انسجام تصمیم و اقتدار اجرایی است.
هنگامی که این فرآیند با اختلالات پیاپی مواجه میشود، نظیر لغو بدون توجیه جلسات معارفه، تعلیق در انتصابهای قطعی و فقدان توضیح شفاف از سوی منابع رسمی، باید آن را به عنوان یک نشانگان هشداردهنده در نظام تصمیمگیری و حکمرانی تلقی کرد. در استان زنجان، آنچه شاهدیم، نه یک اختلال مقطعی، بلکه نوعی بحران ساختاری در هندسه قدرت است که تبعات آن، بسی فراتر از ساحت اداری و سازمانی گسترده شده و به ابعاد امنیتی، ادراکی، اجتماعی و روانی نیز رسیده است.
نخست باید درک کرد که این تعویقها و لغوهای مکرر، نه یک اتفاق ساده، بلکه نشانهای از نبردی پنهان بر سر \\\”منشأ اقتدار\\\” در استان است. آیا انتصاب مدیران برآمده از شایستگی، تخصص و فرآیندهای ارزیابی کارشناسی است یا محصول سازوکارهای توصیهای، حلقههای محفلی و شبکههای غیررسمی قدرت؟ وقتی حلقههای بیرونی، از طریق فشارهای غیرمستقیم، قدرت مداخله در تصمیمات اجرایی را مییابند، نتیجه آن، تضعیف جدی اقتدار رسمی، تعلیق کارآمدی ساختاری و گسترش بیاعتمادی مدنی خواهد بود.
از منظر نظریههای جنگ نرم، چنین وضعیتی دقیقاً منطبق بر مفهوم \\\”فروپاشی نرم اقتدار\\\” است؛ یعنی فرآیندی که در آن بدون آنکه ساختارهای رسمی تغییر کنند، اما کارکرد و نفوذ آنها به شکلی خزنده دچار فرسایش میشود. لغو شدن مکرر جلسات معارفه به دلیل فشارهای خارج از استانداری، به معنای آن است که \\\”فرمان اجرایی\\\” در بیرون از مرزهای نهادی صادر میشود. در چنین شرایطی، نه تنها مدیریت، که کل نهاد استانداری در خطر فروکاسته شدن به یک نهاد پوششی و فاقد اقتدار واقعی است.
مردم، به ویژه در استانهایی نظیر زنجان که با مسائل مرکب امنیتی، اقتصادی و اجتماعی روبهرو هستند، برای بازسازی اعتماد و حفظ امنیت روانی، نیازمند نشانههایی از ثبات در تصمیمات، شفافیت در انتصابها و پاسخگویی در عملکرد هستند. سکوت در برابر افکار عمومی، امتناع از توضیح درباره لغوها و غیبت استاندار محترم در سپهر روایتسازی، نه فقط یک خطای رسانهای، بلکه یک شکست راهبردی در جبهه ادراکی است.
در عصر جنگ ادراکی، \\\”ساحت معنا\\\” جایگزین \\\”صرف اقدام\\\” شده است. معنای لغو معارفه، از خود لغو مهمتر است؛ زیرا این معنا در ذهن مردم شکل میگیرد: اینکه مدیریت در دست چه کسانی است؟ آیا استاندار قادر به اعمال اراده است؟ آیا ساختار رسمی، توان مقاومت در برابر فشارها را دارد؟ پاسخ به این سؤالات، در خلأ سکوت رسمی، توسط شبکههای غیررسمی، رسانههای غیرموثق و افواه عمومی داده میشود؛ که نتیجه آن، تشدید فضای بدبینی و شکلگیری ذهنیت فروپاشی تدریجی قدرت محلی است.
در این میان، نمیتوان از نقش روابط عمومی استانداری زنجان غافل ماند. این نهاد که باید خط مقدم دفاع رسانهای و روایی استانداری باشد، عملاً به عنصری بیاثر و ناتوان بدل شده است. فقدان هرگونه تحلیل، توضیح، یا حتی موضعگیری رسمی از سوی روابط عمومی در برابر بحرانهای اخیر، نشانگر عمق شکست در جنگ نرم است. روابط عمومی استانداری، با بیعملی خود، عملاً اجازه داده تا میدان افکار عمومی به دست بازیگران غیررسمی و غیرپاسخگو بیفتد؛ و این بزرگترین خسران در ساختار ارتباطی دولت است.
جناب آقای دکتر سیدمحسن صادقی، استاندار محترم زنجان؛
امروز نه فقط از منظر مدیریتی، بلکه از منظر راهبردی، در یک بزنگاه تاریخی قرار دارید. مردم زنجان، نخبگان، رسانهها و کارشناسان، منتظر تبیین دقیق، روایت شفاف و موضع اقتدار شما هستند. هیچ مقام اجرایی نمیتواند بدون روایت، دوام بیاورد. دفاع از تصمیمات، توضیح روندها، و بیان معیارهای انتصابات، از ضروریات مدیریت در عصر شفافیت است.
زنجان را از سیطره حلقههای غیررسمی، توصیههای محفلی، و تصمیمسازیهای قهوهخانهای نجات دهید. این استان، نیازمند بازسازی معماری روایت است؛ و این مهم، جز با حضور فعال استاندار در رسانه، دانشگاه، نشستهای نخبگانی و تعامل مستمر با افکار عمومی محقق نخواهد شد.
مدیریت را از سایه بیرونآورید، و نهاد استانداری را به قرارگاه عقلانیت، شفافیت و مشارکت بدل سازید. تاریخ، از استاندارانی یاد خواهد کرد که در لحظات بحران، سکوت را شکستند و با مردم سخن گفتند.