راب مالی، نماینده آمریکا در امور ایران، پیش از نشست مهم شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی (۱۳ سپتامبر) با مقامهای کشورهای عضو برجام دیدار کرد. علاوه بر پاریس، برای گفتگو با روسها به مسکو سفر کرد. اما به پکن نرفت. این نشانه دیگری است که افزایش تنش های چین و آمریکا به احتمال زیاد تلاش های ایالاتمتحده برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران را پیچیده تر می کند.
علائم زیادی دریافت میشود که نقش چین در مذاکرات هسته ای ایران در حال تغییر است
اولین مورد، دیپلماسی چین و آمریکا است. هنگامی که جیک سالیوان ، مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن ، وزیر خارجه آمریکا در ماه مارس با دیپلمات های چینی دیدار کردند، لحنها تلخ و اتهام آمیز بود. بعد از آن وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه، در برقراری ارتباط با همتایان چینی دچار چالشی اساسی بود و جان کری ، نماینده ویژ رئیسجمهور در امور تغییر اقلیم (و وزیر امور خارجه سابق) در ماه سپتامبر به چین سفر کرد تا مورد استقبال یک مقام سطح پایین قرار گیرد، آن هم فقط چند هفته پس از ملاقات حضوری همان مقامات ارشد با رهبران طالبان. دیپلماسی “گرگ جنگجو” به سبک چینی : چین از رفتارهای ایالاتمتحده آشکارا خشمگین است ، افول ایالاتمتحده را به سخره گرفته و تهدید می کند که سرپیچی از چین عواقبی خواهد داشت. همه شواهد تایید می کند زمینه گسترده همکاری چین و آمریکا در حال کمرنگ شدن است.
مورد دوم نقض آشکار تحریم های آمریکا علیه ایران از سوی چین است که از دولت ترامپ شروع شد و در دولت بایدن افزایش یافته است. چین نفت ایران را با نقض آشکار تحریمهای آمریکا میخرد . تیم بایدن عدم اجرای سختگیرانه تحریمها را یک گام آرام به نشانه حسن نیت در قبال ایران و چین دانست. ایران به شدت به پول نقد نیاز دارد. در همین حال ، چین از نفت با تخفیف بسیار بالای ایرانی ها بهره مند میشود . تا زمانی که مذاکرات هسته ای پیش می رود، فروش بشکههای نفت ارزان قیمت ایرانی می تواند به عنوان تسهیلکننده مذاکرات عمل کند.
چین هم نگرانی جدی در مورد برنامه هستهای ایران دارد، اما خرسند است که می تواند سوار بر تلاشهای جهانی برای محدود کردن برنامه هستهای ایران باشد. اما چین همزمان توافقنامه های خود را با ایران دنبال می کند و از مزیت قابل توجه خود نه تنها به دلیل نسبت اندازه اقتصاد دو کشور، بلکه از وضعیت ایزوله ایران تحت تحریم نیز استفاده می کند. چین حدود یک سوم تجارت ایران، و ایران کمتر از ۱ درصد تجارت چین را به خود اختصاص داده است.
چین ایران را به عنوان بازیگر مفید برای استفاده در سیاست خارجی خود میداند و میزان فاصله و نزدیکی خود به ایران را تا حدی به عنوان راهی برای نزدیک شدن یا فاصله گرفتن از ایالاتمتحده و متحدانش در نظر می گیرد.
دولت رئیسی و طیف حامی او، نسبت به ایالاتمتحده بیش از هر زمان دیگری بی اعتماد هستند و چین که به طور فزاینده ای بر تضعیف قدرت و نفوذ ایالاتمتحده متمرکز است، به یک ابزار جانبی برای مقاومت ایران تبدیل می شود و اهداف دوگانه چین یعنی جلب رضایت ویژه ایران (که منافع اقتصادی چین را هم در بر خواهد داشت) و زیر پا گذاشتن موقعیت جهانی ایالاتمتحده را همزمان محقق میکند.
اگر ایالاتمتحده بتواند یک راه مشترک با چین را در مورد مسائل ایران مدیریت کند، این میتواند به مسائل دیگر مانند تغییر اقلیم نیز تسری یابد. در غیر این صورت ، بازگشت ایالاتمتحده به برجام بسیار دشوار خواهد بود، چه برسد به توافق “طولانیتر و قویتر” که بایدن به عنوان هدف خود تعیین کرده است!