به روزهای پایانی انتخابات که نزدیک میشویم، این سوال که «چه کسانی رای میدهند؟» و «چه کسانی مشارکت نمیکنند؟» برای کاندیداها پررنگتر از قبل میشود. برای آنها مهم است که سبد رای خویش را از رقیبان پُرتَر کنند.
به روزهای پایانی انتخابات که نزدیک میشویم، این سوال که «چه کسانی رای میدهند؟» و «چه کسانی مشارکت نمیکنند؟» برای کاندیداها پررنگتر از قبل میشود. برای آنها مهم است که سبد رای خویش را از رقیبان پُرتَر کنند که اگر پیروز انتخابات نباشند، لااقل آرای آنان از آرای سفید و باطله کمتر نباشد.
از این روست که شاید در هر انتخاباتی، کاندیدایی را ببینید که خودش را به آب و آتش بزند تا بتواند بارش را ببندد. اما رویکرد منطقی و عقلانی و دریک کلام رویکرد علمی به این موضوع، توجه به «برندسازی» فردی(Personal Branding) یا «نمانامسازی اختصاصی» است.
برای افزایش سهم ذهنی برند در جمعیت مخاطبان، مطالعه آنان بسیار ضروری است. یکی از راههای این مطالعه نیز رجوع به نظرسنجیهاست.
فراموش نکنیم که به زبان طنز گفته میشود یکی از انواع دروغ، «دروغ آمار» است. نظرسنجی هم از ابزارهای آماری سود میبرد و هم به زبان آمار ارائه میشود و از این روست که نظرسنجیها، هم میتواند راه باشد و هم میتواند چاه باشد.
اگر زبان نظرسنجی را بدانیم و بفهمیم، ابزاری است که به راستی، پیشبینیهای تراز آینده(Future-aligning) را ارائه میدهد.
موضوعی که چندان به آن توجه نمیشود و تجربه زیسته آن است که بارها و بارها، از این سوراخ، کسانی گزیده شدند که بدون تخصص و توجه، با نظرسنجیها مواجه شدند.
البته علاوه بر نوع مواجهه افراد، نوع گزارشدهی موسسات نظرسنجی نیز در به اشتباه افتادن یا حتی به اشتباه انداختن مخاطب یا مخاطب خاص نیز دور از ذهن نیست.
از این نوع سیاستگذاری برای موسسههای نظرسنجی به پیشبینیهای موثر برآینده(Future-influencing) یاد میشود. همانطور که میتوان از بسط برند ذهنی یک فرد گفت، میتوان از بسط برند یک انتخابات هم نوشت.
در واقع به این موضوع ذیل موضوع مهم مشارکت میتوان پرداخت. در این نوشتار به این موضوع اشاره میشود که آیا میتوان تنور انتخابات را گرمتر از این هم تصور کرد و اگر اینگونه میتوان فکر کرد، احتمالا چه گروههایی باعث رشد مشارکت در انتخابات بوده و خواهند بود.