تورم، پدیدهای است که تا مغز استخوان گروههای کمدرآمد و متوسط را میسوزاند و هر روز آنان را فقیرتر میسازد و جریان ثروت را به نفع گروههای پردرآمد سوق میدهد.
میلِ به سوداگری بر اثر تورم فزونی و تمایل به سرمایهگذاری کاهش مییابد و در نتیجه توسعه و آبادانی ایران با چالش جدی روبرو میشود.
پرسش بنیادین در این یادداشت این است که چرا پدیدهای چون تورم که در جهان شناخته شدهاست و مهار آن راهکارهای تکنیکی مشخصی دارد؛ در ایران بیش از ۵۰سال است که جان سختی میکند؟ نه انقلاب آن را چاره کرده و نه گردش دولتها از پسِ آن برآمد.
گزارش گزیده آمارهای اقتصادی ایران دوره ۱۳۹۳-۱۳۹۷ هفته پیش از سوی بانک مرکزی انتشار یافت.
در بخش خلاصه داراییها و بدهیهای سیستم بانکی آن آمدهاست که خالص بدهی دولت به سیستم بانکی از سال ۱۳۹۳ تا پایان ۱۳۹۷، از ۱۱۸۸هزارمیلیارد ریال به ۳۰۴۱هزارمیلیار ریال افزایش یافتهاست؛ یعنی رشدی معادل ۱۵۶درصد.
البته، اخیرا گزارشی از کل بدهیهای دولت انتشار نیافتهاست. آخرین رقمی که وزیر امور اقتصادی و دارایی وقت در سال ۱۳۹۶ اعلام کرد، ۶۴۵۰هزارمیلیارد ریال بود که بیگمان آنهم همچنان رشد کردهاست.
میزان کسری بودجه همهساله فزاینده است. در همین سال جاری بودجه در مرحله تصویب با کسری ۸۷۰هزارمیلیارد ریال به تصویب رسید.
با توجه به موانع به وجود آمده بر سرِ راه فروش نفت و تجارت خارجی، پیشبینی میشود این رقم از ۱۴۰۰هزارمیلیارد ریال فزونی یابد. تنها کسری صندوقهای بازنشستگی بر اساس اعلام وزیر تکاور ۸۱۰هزارمیلیارد ریال است. نهایتا تمام این کسریها به نحوی سر از بدهی دولت به بانک مرکزی در میآورند.