این روزها برخی عنوان میکنند که عامل اصلی موفقیت دولت آینده «تیم اقتصادی هماهنگ» است؛ اما اینکه تیم هماهنگ تنها باعث موفقیت عملکرد یک دولت شود، بیشتر شبیه افسانه است و حتی میتواند عامل دردسرساز دولت آینده شود.
مهمترین موضوع این است که این هماهنگی باید حول محور علم اقتصاد و حکمرانی صحیح اقتصادی شکل گیرد؛ در غیر این صورت هماهنگی حول محورهای «جناحی، رفاقتی و سیاسی» حتما منجر به شکست خواهد شد.
نکته مهم دیگر اینکه این تیم باید در بزنگاهها نیز رویکرد خود را تغییر ندهد و موارد استثنا را نیز با رویکرد اقتصادی مدیریت کند.
بهعنوان مثال، استقلال بانک مرکزی باید در تمام شرایط حفظ شود و نمیتوان مهار تورم بهعنوان ماموریت اصلی بانک مرکزی را فدای حمایت از یک بازار یا موسسات اعتباری کرد.
همچنین تیم اقتصادی باید قدرت اقناع مردم را داشته باشد تا در زمان اصلاحات اقتصادی از حمایت عمومی برخوردار شود.
نکته آخر اینکه باید ماموریتهای نهادها و سازمانها بر مبنای منطق صحیح اقتصادی مشخص و وظایف نهادها، متناسب با ماموریت اصلی آنها تعریف شود.
بررسیها نشان میدهد که تیم اقتصادی برنده دارای ابعاد گوناگونی است و تیم اقتصادی هماهنگ، لزوما نمیتواند باعث قبولی کارنامه دولتها شود.
در نتیجه اینکه عنوان شود تیم اقتصادی هماهنگ باعث رستگاری یک دولت میشود، بیشتر شبیه افسانه است. نکته مهم این است که هماهنگی تیم اقتصادی باید حول محور علم اقتصاد باشد، نه حول رفاقت، رانت خواهی یا یارکشی از جناح ها.
در دولت یازدهم و دوازدهم نیز به نظر میرسید که یک هماهنگی و یکدستی میان تیم اقتصادی وجود دارد، اما این هماهنگی حول محور علم اقتصاد و حکمرانی صحیح اقتصادی شکل نگرفت.
موضوع دوم این است که این تیم باید در بزنگاههای مهم نیز بر مبنای اصول حکمرانی اقتصادی عمل کند، زیرا ممکن است برخی استثناها، در راه تیم اقتصادی دولت قرار گیرد، که تصمیمگیری در این موارد نیز باید با منطق اقتصادی صورت گیرد.
عیار تیم اقتصادی، در همین بزنگاهها مشخص خواهد شد. به عنوان مثال بهخاطر مصلحت اندیشی نباید از منابع بانک مرکزی برای حمایت از بازارها یا ساماندهی بانکها استفاده شود.
نکته دیگر اینکه تیم اقتصادی باید قدرت اقناع و سادهسازی مسائل برای مردم را داشته باشد، زیرا برای اصلاحات اقتصادی شرط موفقیت همراهی مردم است.
همچنین ماموریتهای هر یک از وزارتخانهها و دستگاهها باید به صورت دقیق مشخص شود، به این شکل نباید انتظار داشت که وزارت صنعت، مسوول کنترل تورم با تنظیم بازار شود،
همچنین نباید انتظار داشت که بانک مرکزی ماموریت حمایت از صنایع و تولید را بر عهده داشته باشد، البته این امکان وجود دارد که تورم به شکل پایدار کنترل شود،
اما اگر یک کالایی در بازار به دلیل اختلال در تجارت با افزایش قیمت روبهرو شود، این موضوع استثنایی است که نیاز به مداخله نهاد مربوط دارد، اما به طور کلی ماموریت اصلی کنترل تورم بر عهده بانک مرکزی است و این نهاد باید در این خصوص پاسخگو باشد.
در نهایت باید تاکید شود که موفقیت تیم هماهنگ بدون داشتن این شرایط، بیشتر شبیه افسانه بوده و تمرکزصرف براین موضوع میتواند برای دولت آینده نیز دردساز باشد.