مشکل این است که دقیقاً مشخص نیست «مسیر قانونی» کدام است و اگر کسانی بخواهند از «مسیر قانونی» اعتراض کنند دقیقاً نمی دانند باید چه کاری انجام دهند؟
در روزهای اخیر که در اعتراض به سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین اعتراضاتی در گرفته وشاهد رفتارهایی چون به آتش کشیدن بانکها یا غارت برخی فروشگاهها نیز هستیم از زبان مقامات مختلف و در برنامههای مختلف صدا وسیما این جمله را زیاد میشنویم که این رفتارها درست نیست – و واقعاً هم درست نیست – و درست این است که اعتراضات از«مسیر قانونی» ابراز شود.
به صورت مشخص و در بخش های مختلف خبری سیمای جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها چه از زبان مقامات رسمی و چه گزارشگران و خبرنگاران و چه مصاحبه شوندگانی که در نکوهش «آتش زنندگان» سخن میگویند این عبارت شنیده می شود که اعتراضات باید از«مسیر قانونی» باشد.
سخنی کاملا درست و مدرن است اما مشکل این است که دقیقاً مشخص نیست «مسیر قانونی» کدام است و اگر کسانی بخواهند از «مسیر قانونی» اعتراض کنند دقیقاً باید چه کاری انجام دهند؟ آنچه البته نباید انجام داد مشخص است.
در انتخابات ریاست جمهوری و در پی اعتراض کاندیداها مشخص بود که منظور از توصیه به طیّ «مسیر قانونی» این است که اعتراض خود را به شورای نگهبان تسلیم کنند. هر چند که میگفتند شورای نگهبان را طرف خود می دانند اما دست کم منظور از مسیر قانونی مشخص بود. در آن مقطع مسیر قانونی یعنی شورای نگهبان. اکنون اما مسیر قانونی کجاست و کدام است؟
آیا منظور این است که مثلا اگر یک حزب سیاسی تقاضای راه پیمایی مسالمت آمیز کند «مسیر قانونی» برای او ترسیم می کنند یا منظور این است که معترضین می توانند به «دیوان عدالت اداری» شکایت کند؟ اما آیا می توان از مصوبه سران هم شکایت کرد؟ یا این است که آرام راه پیمایی کنند و آرام شعار دهند یا اصلا شعار ندهند.
پیش تر البته شورای شهر تهران مصوبهای را گذرانده بود تا مکان مشخصی برای بیان اعتراضات در نظر گرفته شود و میدانیم که اجرایی نشده و ظاهرا با مخالفت فرمانداری یا نهادهای دیگر به سرانجام نرسیده و هر چند باز مصداق مشخص «مسیر قانونی» تلقی نمی شد اما دست کم به منزلۀ تعیین «مکان قانونی» اعتراضات بود تا در یک محدوده مشخص احساس کنند به آنان تعرض نمی شود و مورد پی گرد قرار نمی گیرند اگر زیر نگاه دوربین ها البته احساس امنیت می کردند.
بیش از آن که مسیر قانونی یا مکان قانونی باشد تصویر یا تصور نوعی «زنجیر نوشیروانی» به دست می داد و در جریان اعتراضات دی ۹۶ هم در یادداشتی این نکته را یادآور شدم.
زنجیر نوشیروانی درتاریخ و ادبیات ایران نماد «تظلم خواهی» است و فارغ از این که انوشیروان را عادل بدانیم با نه، به خاطر این ایده به «انوشیروان دادگر» شهرت یافت چون زنجیری به بیرون یکی از کاخ ها آویخته بودند تا هر که اعتراضی داشت آن را بکشد و به صدا درآورد.
پیش از انقلاب نیز دو ستون مقابل مجلس سنا در خیابان سپه – امام خمینی- را به شکل همین زنجیر طراحی کرده بودند. هر چند مجلس سنا نسبتی با عدالت نداشت و بعد از انقلاب به مجلس شورای اسلامی تبدیل و سنا برچیده شد.
حمید رضا صدر البته در کتاب «سیصد و بیست و پنج» تعبیر «دو گیسوی بافته» را برای این دو ستون به کار می برد اما خود طراح و معمار ساختمان مجلس سنا گفته بود از «زنجیر نوشیروانی» الهام گرفته است.
حال میتوان از نمایندگان مجلس خواست دست کم تکلیف «مسیر قانونی» را مشخص کنند تا بدانیم «مسیر قانونی» یعنی چه؟ یا حداقل جایی زنجیری بیاویزند که افراد اگر حرفی، سخنی و اعتراضی داشتند آن زنجیر را به صدا درآورند.
عجالتا و تا آن زمان، مستمعان و خصوصاً خبرنگاران میتوانند هر گاه توصیه به مسیر قانونی را شنیدند از گوینده بخواهند منظور خود را روشن کنند و با ذکر مصداق یا با ذکر مثال توضیح دهند تا امکان استفاده از این فرصت فراهم آید تا بدانیم «این مسیر قانونی، یعنی چه».