در نوشتههای پیشین خود در روزنامه «دنیایاقتصاد» زوایای گوناگون راه ابریشم نوین را به تفصیل بیان داشتم. در اینجا اما میخواهم به چرخش قابل پیشبینی نوین در رقابت میان چین و آمریکا اشاره کنم.
این چرخش در میانه رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری ایران رخ داد. چرخشی که جنگ کریدوری را به جنگ زیرساختی تبدیل خواهد کرد.
پیش از این زنهار داده بودم که با شناخت منطق رقابت قدرت میان چین و آمریکا میتوان روند، دامنه و گستره درگیری میان این دو کشور را در سطح بینالملل پیشبینی کرد.
اشاره کرده بودم که سیاست آمریکای بایدن در برابر چین را همسو با سیاست ترامپ علیه پکن میبینم؛ هرچند که بایدن میکوشد رویکردی چندجانبه به همراه متحدان اروپایی خود داشته باشد.
همچنین برآنم که آمریکا توان اعمال فشار بر کمربند زمینی راه ابریشم نوین نخواهد داشت و بهدنبال احیای طرحهای پیشین خود، همچون ابتکار عمل جاده ابریشم نوین خود، برای پیوند آسیای میانه به هند از طریق افغانستان که خط لولهتاپی (ترکمنستان- افغانستان- پاکستان- هند) و راه لاجورد یا دالان لاپیس- لازولی باقیمانده آن هستند، نمیرود؛ چراکه نفوذ ژرفی برای اعمال این فشار ندارد.
در عوض، کاملا روی جاده دریایی راه ابریشم نوین تمرکز میکند و چین را در دریای چین جنوبی و بهویژه، اقیانوس هند، زیر فشار قرار خواهد داد.
پنتاگون در دوران دونالد ترامپ برای نخستین بار فرماندهی آسیا-پاسیفیک را با اقیانوس هند ترکیب کرده و فرماندهی ایندو-پاسیفیک را برای مهار چین دراقیانوس آرام و اقیانوس هند به راه انداخت.
این همه، نشاندهنده آن است که سیاست آمریکا در سالهای پیشرو را باید اینگونه دید: «کمربند را رها کن، جاده را زیر فشار قرار ده.»(۱) این به این معناست که کمربند زمینی راه ابریشم از فشار آمریکا مصون خواهد بود؛ اما جاده ابریشم دریایی کاملا زیر فشار قرار خواهد گرفت.
ابزار اصلی آمریکا برای اعمال قدرت در حوزه ایندوپاسیفیک برای زیر فشار قراردادن جاده دریایی راه ابریشم نوین، گروه «کواد» بوده است.
این گروه، با نام «گفتوگوی چهارجانبه امنیتی» (۲) اتحاد استراتژیک غیررسمی میان ایالاتمتحده آمریکا، هند، ژاپن و استرالیا است که با اجلاسهای نیمهمنظم، تبادل اطلاعات و تمرینهای نظامی میان کشورهای عضو حفظ شده است.