اصطلاح «اقتصاد دیجیتال» نخستینبار در ژاپن توسط یک استاد و پژوهشگر اقتصاد در زمان رکود اقتصادی ژاپن در سال ۱۹۹۰ مطرح شد. در غرب این اصطلاح دنبال شد و در سال ۱۹۹۵ Don Tapscott کتاب اقتصاد دیجیتال: وعده و خطر در عصر اطلاعات شبکه را نوشت. اقتصاد دیجیتال در میان نخستین کتابهایی بود که در مورد چگونگی تغییر اینترنت در راه کسبوکار ما نوشته شد.
به گفتهٔ توماس (۲۰۰۱), سه مؤلفهٔ اصلی مفهوم «اقتصاد دیجیتالی» را میتوان شناسایی کرد:
- زیرساختهای کسبوکار الکترونیکی (سختافزار، نرمافزار، مخابرات، شبکهها، سرمایهٔ انسانی و غیره)
- کسبوکار الکترونیکی (نحوهٔ انجام هر کسبوکار، هر فرآیندی که سازمان بر روی شبکههای متصل به کامپیوتر انجام میدهد)،
- تجارت الکترونیک (انتقال کالا، به عنوان مثال زمانی که یک کتاب به صورت آنلاین فروخته میشود).
اما، همانطور که بیل یلیال میگوید، برنامههای جدید این مرزها را تار و تیز و پیچیدگی اضافه میکنند؛ برای مثال، در نظر گرفتن رسانههای اجتماعی و جستوجو در اینترنت
در آخرین دهه از قرن بیستم نیکلاس نگروپونته از یک استعاره برای تغییر از پردازش اتم به پردازش بیت استفاده کرد. “مشکل ساده است. هنگامی که اطلاعات در اتمها گنجانده شدهاست، نیاز به همهٔ انواع ابزارهای صنعتی و شرکتهای بزرگ برای تحویل وجود دارد. ناگهان، هنگامی که تمرکز به بیت تبدیل میشود، شرکتهای بزرگ سنتی دیگر مورد نیاز نیستند. آنچه برای انتشار در اینترنت نیاز است برای یک نسخهٔ کاغذی لازم نیست.
در این اقتصاد جدید، شبکههای دیجیتال و زیرساختهای ارتباطی یک پلت فرم جهانی ارائه میدهند که مردم و سازمانها استراتژیهای آنها را تعامل میکنند، ارتباط برقرار میکنند، همکاری میکنند و اطلاعات را جستوجو میکنند. اخیراً، اقتصاد دیجیتال به عنوان شاخهای از اقتصاد محسوب میشود که کالاهای غیرمجاز صفر حاشیهای را بر روی شبکه سرمایهگذاری میکند.