آیا سیاست ارزی ظرفیت به هم ریختن دوباره اقتصاد ایران را دارد؟
اینکه آیا سیاست ارزی ظرفیت به هم ریختن دوباره اقتصاد ایران را دارد؟ و سوال مهمتر اینکه آیا سیاستگذاران اقتصادی قادر خواهند بود جلو شوک بعدی ارزی را بگیرند؟ که اگر ما بعد از این همه شوک اقتصادی نفهمیده باشیم که چگونه جلو شوک بعدی را بگیریم، به احتمال بسیار قوی نخواهیم توانست جلو سیاست ارزی و اقتصادی ویرانگری را که همزمان با شوکها ظاهر میشوند بگیریم. به نظر من دست به دست هم دادن سه عامل باعث ایجاد شوکهای اقتصادی در گذشته شدهاند.
عامل اول سیاست غیرمنضبط مالی و بودجهای دولت است که منجر به سیاست منبسطانه پولی منظم در ایران میشود. این سیاست غیرمنضبط پولی نتیجهای جز رشد دورقمی سالانه نقدینگی و حجم پول ندارد. عامل دوم وجود ذاتی شوکهای منفی بر درآمد نفتی ایران است. عامل سوم عدم ظرفیت کشور در استفاده از موسسات مالی بینالمللی است. تخفیف اثر هر یک از این سه عامل میتواند به کاهش شدت شوک بعدی ارزی منجر شود. توجه به این نکته ضروری است که بزرگی هر شوک ارزی به اندازه شوک بر درآمد ارزی در زمان وقوع آن و به اندازه تورم انباشته از زمان شوک ارزی قبلی بستگی مستقیم دارد و با اندازه ذخیره ارزی کشور (یا توانایی در استقراض) بستگی معکوس خواهد داشت. نکته مهمتر اینکه تغییر این عوامل در زمان کوتاهمدت (مثلاً در زمان وقوع شوک ارزی) امکانپذیر نیست.
سالها تلاش لازم است تا تورم کنترل و از اندازه تورم انباشته کاسته شود. سالها سعی و ممارست لازم است تا ذخیره قابل توجه ارزی به دست آید و ارتباطی با جهان سرمایه مهیا شود تا امکان دسترسی به ذخایر ارزی در دوره سختی فراهم شود. تجارب قبلی نشان میدهد که اراده دولتها به تخفیف این عوامل بسیار ضعیف بوده و هنوز هم هست. تخفیف این عوامل در زمان وقوع شوک امکانپذیر نیست. به همین دلیل است که دولتها، در زمان وقوع شوک ارزی، تقریباً تسلیم وقایعاند و بیشتر مشغول تصمیمات غلط.
راهحل بهتر چیست؟ تا زمانیکه تورم کنترل نشده است و برای مدتی طولانی به محدودهای زیر چهار درصد نرسیده است، (به عبارتی در کوتاهمدت) دولت باید از قیمتگذاری ارزی و سیاست چندقیمتی ارز شدیداً پرهیز کند و در مقابل تغییرات نرخ ارز در بازار مقاومت نشان ندهد. وقتی قیمت ارز تکانی میخورد، چوب مجازات را برندارد تا بر سر هر صراف سر کوچهای بزند. با کم کردن موانع تجارت خارجی، اجازه دهد که بخش خصوصی، خود، راهی برای مبادلات خارجی بیابد. بهبود روابط با همسایگان و کشورهای دیگر دنیا هم کمک بزرگی است.
در درازمدت، ایران باید راهی برای دور زدن وابستگی به نفت بیابد. منظورم این نیست که نفت صادر نشود. اما درآمد ارزی قابل خرج کردن در یکسال نباید مستقیماً از تغییرات در صادرات نفتی تاثیر عمیق بگیرد. «نفت» نعمت است اما «وابستگی به آن» نکبت. برای رهایی از وابستگی به نفت راههای مشخصی وجود دارد. از جمله ذخیرهسازی ارزی که لازمهاش ارتباط بهتر بانکی با دنیاست. افزایش سهم کالاهای غیرنفتی در سبد صادراتی هم راهحلی دیگر است. دسترسی داشتن به دانشهایی که صادرات صنعتی، خدمات پیشرفته و تکنولوژی را پیشرفت دهد هم، از وابستگی کشور به نفت خواهد کاست.
البته لازمه آن، مطمئن کردن شرکتهای دارای تکنولوژی به بازاری خوب و کارگرانی ماهر و سرمایهگذاری امن است. همزمان با سیاستهای صادراتی مناسب، بایستی نرخ تورم را کاهش داد. اگر همه سیاستهای درست را از همین امروز شروع کنیم، جلو شوک بعدی ارزی و اشتباهات آن را خواهیم گرفت. اگر بتوانیم توجه سیاستگذار داخلی را از مقابله با شوک ارزی اخیر به مقابله با شوک ارزی بعدی منحرف کنیم موفقیت بزرگی به دست آوردهایم.