1. اخبار ویژه
  2. چرا کشورها از بحران‌های اقتصادی درس نمی‌گیرند؟

کد خبر: 6239

چرا کشورها از بحران‌های اقتصادی درس نمی‌گیرند؟

 چرا کشورها از بحران‌های اقتصادی درس نمی‌گیرند؟

 

 

✍️ حمید بیگلری

 

مدیریت یک اقتصاد بسیار پیچیده است و نیازمند ترکیبی از سه فاکتور است: کارشناسی مالی، تجربه واقعی جهانی و شهامت سیاسی.

کنار هم آوردن این سه عنصر کار آسانی نیست. برای مثال، اقتصاددانان دانشگاهی کارشناسی مالی دارند اما اغلب فاقد تجربه واقعی جهانی هستند. همچنین سیاستگذاران که تجربه واقعی جهانی دارند در مواردی فاقد کارشناسی مالی هستند. بنابراین یک کشور به تکنوکرات‌هایی نیاز دارد که مهارت مالی و تجربه واقعی جهانی را با هم ترکیب کنند. اما اگر هم بتوانید دو عنصر اول را ترکیب کنید، سخت‌ترین کار در هر کشور این است که شهامت سیاسی با این دو عنصر همراه شود. این عمدتاً بدین دلیل است که سیاستمداران معمولاً درک درستی از واقعیت‌های اقتصادی ندارند و بنابراین فاقد شهامت برای اتخاذ تصمیمات نامحبوب هستند، تصمیمات نامحبوبی که تنها می‌توانند زمانی که اقتصاد در وضعیت خوبی قرار دارد گرفته شوند تا از اقتصاد در زمان بد و اجتناب‌ناپذیر حمایت کنند.

بنابراین اگر تکنوکرات‌ها درس‌های بحران‌های اقتصادی را یاد گرفته باشند، غیاب فهم اقتصادی سیاستگذاران و عدم شهامت آنها، سد راه عمل به این درس‌ها خواهد شد.

دلیل دیگر منحصر به بازارهای نوظهور است و این بدان خاطر است که غیاب نهادهای عمیق و حاکمیت قانون باعث موفقیت یا شکست یک کشور می‌شود که این هم عمیقاً وابسته به بصیرت اقتصادی فردی است که رهبر آن کشور بوده است. بیایید به سه کشور برای روشن کردن این نکات نگاه کنیم. اول از همه چین را در نظر بگیرید. مائو تسه‌دونگ یک رهبر سیاسی بزرگ بود که توانست چین را بعد از ۱۵۰ سال تفرقه، متحد کند. اما سیاست‌های اقتصادی انزواگرایانه او کشور را به مرز تخریب اقتصادی کشاند. بعد از مائو، دنگ شیائوپینگ بر سر کار آمد که فهمید بدون آزادی اقتصادی و ادغام تجاری با غرب، سیستم سیاسی چین نهایتاً شکست خواهد خورد. او مفهوم «یک کشور، دو سیستم» را به مرحله اجرا درآورد که یک رویکرد عمل‌گرایانه برای اجازه دادن به همزیستی سرمایه‌داری اقتصادی در کنار کمونیسم سیاسی بود.

اگر به خاطر بصیرت اقتصادی شیائوپینگ نبود، به جای اینکه چین در مسیر تبدیل به دومین اقتصاد بزرگ جهان قرار گیرد همچنان کشوری بود که در آن یک میلیارد نفر دوچرخه‌سواری می‌کردند! بعد از چین، آرژانتین را در نظر بگیرید، کشوری که به نظر می‌رسد هیچ‌گاه از تاریخ درس نگرفته باشد. یک قرن پیش، آرژانتین هشتمین اقتصاد ثروتمند جهان بود. اما در نتیجه خط‌مشی‌های پوپولیستی مخرب پرون، تا کرشنرها، طی ۶۰ سال، هشت بار با نکول بدهی‌های بین‌المللی خود مواجه شد و طی ۵۰ سال گذشته، چهار بحران در سیستم بانکی خود تجربه کرد، یعنی بیشتر از هر کشوری در جهان. نهایتاً به ترکیه توجه کنید، کشوری که هم دوره طلایی اقتصادی و هم دوره بحران را تحت رهبری یک نفر تجربه کرده است.

اردوغان در هشت سال اول بودن در قدرت، اجازه داد اصلاحات اقتصادی معناداری انجام شوند و اقتصاد ترکیه نیز به طور معناداری رونق یافت. اما در پنج سال گذشته، رویکرد اردوغان معکوس شد و شروع به دخالت بیشتر در عملکرد اقتصاد ترکیه کرد و تکنوکرات‌هایی را که این اصلاحات را اجرا کرده بودند کنار گذاشت و استقلال بانک مرکزی ترکیه را نیز عملاً از بین برد. در نتیجه کشوری که زمانی یک مقصد بسیار جذاب برای سرمایه‌گذاران بین‌المللی بود اخیراً با بحران پولی مواجه شده است.

نکته من این است که در کشورهایی که در حوزه حاکمیت قانون و جدایی نهادهای قدرت پیشرفت نکرده‌اند، توانایی آنها برای اجرای اصلاحات اقتصادی وابسته به رئیسی است که بتواند آن اصلاحات را دیکته کند. در واقع مسوولیت سرنوشت اقتصادی نهایی در این کشورها با روسای آن کشورهاست.

 

گزارش خطا / تخلف

نوع تخلف یا مشکل را مشخص کنید *
Select an option
توضیحات *
Fill out this field

تبلیغ در همدلی
خبر بعدی
قدرتِ پاسپورت ژاپنى
خبر قبلی
۲۵ درصد مردم شهر زنجان عوارض پرداخت می‌کنند
مطالب مرتبط

ـ دیدگاه های ارسال شده، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
ـ پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
ـ پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آخرین اخبار
پربحث ترین اخبار
یادداشت
فهرست