اکثر مردم دیگر تمایلی به پیگری قضیۀ برجام و مذاکرات هستهای ندارند. هم از این ماراتن هستهایِ دودههای خسته شدهاند، و هم حس کردهاند بود و نبود برجام تغییر معناداری در سرنوشتشان ندارد. این نیز دیگر عیان است که برجام کلاً یک حرکت تاکتیکی است و راهبردهای کلان جمهوری اسلامی چیزی مگر تداوم جنگ قدرت میان ایران و آمریکا نیست. به این ترتیب، برجام از یک دغدغه مردمی و ملی به مسئلهای حکومتی تبدیل شد
پیش از انتخابات ریاستجمهوری خرداد ۱۴۰۰ پیشبینی میکردم «دولت اصولگرایی» که از این انتخابات درخواهد آمد، برجام را احیا خواهد کرد. فایدۀ انتخابات اخیر همین بود که دولت واقعی وارد دولت شد.
برجام به زودی احیا خواهد شد. شاید چند رفت و برگشت مختصر دیگر داشته باشد، اما توافقی با هر عنوانی امضا خواهد شد. اما این توافق شکنندهتر از توافق پیشین خواهد بود. قُبح نقض برجام شکسته و مخالفان برجام در آمریکا از الان تکلیفشان را با توافق هستهای ایران و دولت بایدن مشخص کردهاند. شبح ترامپ هنوز از کاخ سفید نرفته و شخص او از چنان محبوبیت بالایی برخوردار هست که یا خودش به کاخ سفید برمیگردد یا سیاستمداری نزدیک به او. به این ترتیب، توافق هستهای با دولت بایدن در صورت شکست دموکراتها به همان سرنوشتی دچار خواهد شد که دفعه قبل دچار شد
به هر روی امروز از چرخش روزگار به جایی رسیدیم که ایران و آمریکا و اروپا همه با رویکردِ «از این ستون به آن ستون فرج است» به برجام مینگرند. برای اروپا که در پی جنگ اکراین منبع اصلی انرژیاش را از دست داده و قرار است خرید انرژی از روسیه را تا ۲۰۲۷ به صفر برساند، برجام فرجی موقت است، افزایش بهای انرژی به نفع روسیه است: هم ضررهای تجاری جنگ اکراین جبران میشود و هم نقطهضعف اروپا. پس باید با ایران توافق کرد.
و اما طرف ایرانی هم با آنکه با لحن جدی میگوید «ما دیگر معیشت مردم را به برجام گره نمیزنیم»، خوب میداند با این حلوا حلوا گفتنها، کام تلخ اقتصاد ایران شیرین نمیشود و معیشت ــ و جیب دولت ــ بیش از پیش رو به ویرانی است. ممکن است ایران بخواهد تضمینهایی بگیرد و طرف مقابل هم قبول کند، اما این نیز نمیتواند سرنوشت توافق را عوض کند یا بهتر از توافق قبلی کند. کسی که با یک امضا کل تعهدات خود را فسخ میکند، وقعی به دو تعهدِ مازاد و دو بند الحاقیِ جدید نخواهد نهاد. کسی که یک پرونده را پاره میکند، دو کاغذ کمتر و بیشتر داخل پرونده برایش فرقی نمیکند. اما ایران هم پیداست با موقت بودن توافق جدید مشکلی ندارد ــ چهبسا از این آینده نامعلوم خرسند هم باشد!
فقط میماند رضایت روسیه که دفعۀ قبل در دقیقۀ نود پیش از احیای برجام به اکراین حمله کرد. برگشت ایران به توافق در آن مقطعِ زمانی به ضرر روسیه بود و نفت و گاز ایران مایه دهنکجیِ غرب به روسیه میشد. روسیه به چند ماه زمان نیاز داشت تا فروش محصولات انرژی خود را روی شرایط جدید سوئیچ کند. امروز این جابجایی کموبیش صورت گرفته و دیگر تهدیدی برای بازارهای جایگزین روسیه نیست.
اگر مذاکرات به هر دلیلی به بنبست برسد چه خواهد شد. اسرائیل دست به عملیات نظامی خواهد زد و پاسخ ایران نیز مسیر را به ناگوارترین جهات ــ یعنی حتی بدترین گزینهها، از جنگی گسترده تا آزمایش هستهای ــ هدایت خواهد کرد.
اما حالت محتملتر دیگری وجود دارد: همهچیز منجمد خواهد شد. ایران فعالیتهای هستهای خود را ادامه خواهد داد، اما به شکل ملموسی به سمت گزینههای نظامیسازی حرکت نخواهد کرد. بزرگترین عامل بازدارنده برای اینکه ایران آن گام آخری را که کابوس غرب است، برندارد، دوستانش است! روسیه و چین نمیپذیرند ایران به جمع باشگاه دارندگان تسلیحات اتمی اضافه شود؛ همانطور که آمریکا یک روز صبح از خواب بیدار شد و دید ایران نه تنها دیگر متحدش نیست، بلکه به جدیترین دشمنش بدل شده، روسیه نیز میداند هیچ بعید نیست سیاست خارجی ایران از این حالت ضدغربی خارج شود و تضاد منافع ایران و روسیه به عنوان دو کشور همسایه بالا بگیرد.
یکی از دلایلی که ایران همچنان پای برجام مانده همین است که گزینۀ عدمِ مذاکرات و عدمِ توافق عملاً پس از فرسایشی طولانی به بنبست میرسد. ایران میتواند با داشتههای هستهای خود معاملۀ خوبی با غرب کند، اما از این بیشتر را حتی دوستانش اجازه نمیدهند. از این بیشتر باعث میشود دوستانش هم به صف دشمنانش بپیوندند و توان چانهزنی قبلی را هم از دست بدهد. همین ابهامهاست که باعث میشود، توافق هستهای یگانه گزینۀ ممکن باشد، و اگر هم نشد، همین مسیر و وضعیت فعلی به شکل منجمد، بدون تغییر کیفی، تا آیندهای نامعلوم ادامه یابد