اگر بخواهیم بحران آب در ایران را در چند جمله و به زبان بسیار ساده بیان کنیم، نتیجه، چیزی شبیه به این خواهد بود: منابعِ آبِ تجدیدپذیر (عمدتا آبهای سطحی) کفافِ زندگیِ ۸۴ میلیون نفر ایرانی را نمیدهد و به همین دلیل، ما ناگزیر به استفاده از سفرههای آبِ زیرزمینی شدهایم، سفرههایی که سطحِ آنها سال به سال پایینتر میرود و برای همیشه نابود میشود. حالا نگرانی اصلی این است که آیا ایران سومالی میشود؟
بحران آب، امروز دیگر «محلی» نیست، هر چند شاید برای پدربزرگهای ما چنین بوده باشد. وقتی پدربزرگهای ما در روستا آب نداشتند، یعنی چشمه یا رود محلی کمآب شده بود و این یعنی باران کم باریده بود یا به عبارت سادهتر، واقعا پایِ «خشکسالی» در میان بود.
اما امروز، وقتی اصفهان و یزد آب نداشته باشند، طرحهای انتقال آب از نقاطِ پرآبی همچون «کوهرنگ» در استان چهارمحال و بختیاری به اجرا گذاشته میشود. با این همه، مصرف آن قدر بالا رفته که همین آبِ مازادی که از استانی دیگر انتقال پیدا کرده، باز هم به تالاب «گاوخونی» نمیرسد.
این دیگر «خشکسالی» نیست، بلکه غارتِ همزمانِ منابعِ آب در دو استان، یکی پرآبتر و یکی کمآبتر است.
رئیس سازمان حفاظتِ محیط زیست گفته : «در زمان «شاه عباس»، وقتی «شیخ بهایی» دبیِ آبِ «زایندهرود» را محاسبه کرده بود، تخمینِ او سالانه حدود ۷۰۰ میلیون متر مکعب آب بود. امروز زایندهرود یک میلیارد و ۸۵۰ میلیون متر مکعب آبآورد دارد، در حالی که کماکان خشک است.
گاوخونی زنده بود و الان خشک است، مانند جازموریان و بدتر از جازموریان. هراز گاهی سیلاب به جازموریان میرسد اما به گاوخونی نه.» همچنین سال ۹۳ هشدار داده بود تنها تا ۱۵ سال دیگر آب برای کشاورزی داریم و اگر مصرف آب در کشور کم نشود، تمدن هشت هزارساله ایران نابود خواهد شد. این یعنی ما فقط ۸ سال دیگر آب برای کشاورزی داریم!
میزانِ نزولاتِ جوی در ایران، کمابیش در تمام طول دهههایِ گذشته یکسان بوده است، اما بحرانِ آب در ایران، دائما عمیقتر و وخیمتر شده است. این موضوع را چطور میتوان توضیح داد؟
میزانِ بارشها در ایران تقریبا ثابت بوده، اما میزان برداشت از آبهایِ زیرزمینی، یعنی آبهایی که تجدید شدنِ آنها دهها، صدها و هزاران سال طول میکشد، چندین برابر شده است. این ریشه بحران آب در ایران است. ایران در مجموع حدود ۵۰۰ میلیارمطالعه بیشتر: برداشت منابع آبی زمان دایناسورها / آیا باید کشاورزی را تعطیل کنیم؟
اما در حالی که سرتاسرِ ایران و حتی استانهایی همچون گیلان و مازندران هم با مشکل کمبود آب مواجه هستند، وضعیتِ بحرانی در همهجا به یک اندازه نگرانکننده نیست. استانهای فلاتِ مرکزیِ ایران (در سمت شرقِ رشته کوههای زاگرس و سمت جنوبِ رشته کوههای البرز) بحرانیترین وضعیت را دارند و حتی صحبت از این است که این مناطق، ناگزیر خالی از جمعیت خواهند شد.
جمعیتِ استانهایِ واقع در شرقِ رشته کوههایِ زاگرس و جنوبِ رشته کوههای البرز، تا مرزهای جنوبی و شرقی کشور، همه ناگزیر از کوچ و مهاجرت به کشورهای دیگر خواهند بود و تنها استانهای شمالی و استانهای واقع در غربِ رشته کوههای زاگرس از این بحران در امان میمانند.
سازمان ملل متحد اخیرا گزارش داده که تنها از ماه نوامبر سال ۲۰۲۰ میلادی ، حدود ۸۳ هزار نفر از شهروندان «سومالی» در قاره آفریقا، ناگزیر از مهاجرتِ درونسرزمینی به سایر بخشهایِ این کشور شدهاند و این در حالی است که کمبودِ آب، علت اصلی این رخداد بوده است.
مجموع جمعیتی که از آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی تا به امروز ناگزیر از مهاجرتِ درونسرزمینی بعلت کم آبی شدهاند، به حدود ۱٫۳ میلیون نفر میرسد. با توجه به جمعیت ۱۶ میلیون نفری «سومالی»، این یعنی ۸ درصد از جمعیتِ این کشور در یک سالِ اخیر بیخانمان شدهاند. مثالِ «سومالی» با «بیدولتی»، «جنگ داخلی» و «فقر» هم درآمیخته است.
اما هستند کارشناسانی که میگویند، ریشه همه این مشکلات، در همان مشکلِ «کمآبی» نهفته است. چه تضمینی وجود دارد که کشورهایی همچون ایران هم به این ورطه نیفتند؟ /تجارت نیوز