پویایی بازارهای مالی در همه جای دنیا وابستگی زیادی به آزادی مکانیزم عرضه و تقاضا و کشف لحظهای قیمتها بر اساس وزن کشی خریداران و فروشندگان دارد. در واقع، فلسفه بنیادین بازارهای مالی این است که مالکان دارایی مالی نه تنها اختیار خرید و فروش مایملک خود را دارند بلکه به واسطه هوشمند بودن و قصد حداکثرسازی منافع خودشان، بهترین تصمیم را در هر لحظه در مورد دارایی خود اتخاذ میکنند.
به همین دلیل است که در نظریه بازار کارآ، فرض این است که قیمت، به شرط آزادی عمل نیروهای عرضه و تقاضا، منعکسکننده تمام تحولات مربوط به متغیرهای اقتصادی و غیراقتصادی در همان لحظه است و یک نشانگر مهم جهت تحلیل برآیند مفروضات اقتصادی سرمایهگذاران به شمار میرود.
هرگونه دخالت در این مکانیزم، بنابر تجربه موجود، نه تنها از پویایی بازار میکاهد بلکه در نهایت، قیمتها را هم از خاصیت معرف بودن خود دور میکند و جذابیت فعالیت در بازار را برای سرمایه گذاران کاهش میدهد.
یکی دیگر از تبعات دخالت در مکانیزم بازار، واکنش و تنظیم رفتار سرمایهگذاران متناسب با ماهیت دخالتهاست. بهعنوان نمونه، گروهی از فعالان کوتاه مدت بازار هستند که بر اساس هدف قیمتگذاری در کف مدنظر خود اقدام به خرید میکنند و در روند مثبت نیز پس از کسب بازدهی مورد انتظار سهام خود را به فروش میرسانند.
حال، با تصمیم اخیر در بورس تهران، با کند شدن آهنگ تغییرات قیمت از یک سو و افت حجم معاملات از سوی دیگر و ترس از قفل شدن در صف های فروش، این گروه ترجیح میدهند که فعالیت خود را در بازار کاهش داده یا به تعویق بیندازند. بهعنوان نمونه دیگر، ابطال یا جلوگیری از فروش سرمایه گذاران حقوقی، این سیگنال را ارسال میکند که به محض «عادی» شدن شرایط و حذف این محدودیتهای غیررسمی، پتانسیل عرضه در نهایت با حذف محدودیتها دوباره زیاد خواهد شد پس شاید خرید در شرایط فعلی چندان جذاب نباشد.
پیامد خلاصه این وضعیت در یک جمله آن است که بازاری که در آن نتوان آزادانه فروخت، در آن کمتر کسی هم خرید میکند. به عبارت دیگر، بازاری که پایین نیاید، بالا هم نخواهد رفت.
دنیای اقتصاد