متولد سال ۱۳۵۳ است، دغدغه فرهنگ اصیل ترکی را دارد و اهل سیاسیکاری نیست. برای حفظ زبان اصیل ترکی از همان دوران کودکی رنج کشیده است و حتی به خاطر حفظ فرهنگ و عقاید خود سیلی معلم را نیز خورده است.
ابوالفضل ملکی زنجانی کارشناس علوم اجتماعی (محقق حوزه زنجانشناسی) است که با توجه به اهمیت زبان ترکی وخطراتی که آن را در استان زنجان تهدید می کند و شکاف مابین نسل جوان و این زبان به سراغ وی رفتیم تا در این زمینه نظرات کارشناسی وی را بشنویم.
مشروح گفتوگوی رویداد با ملکی زنجانی را در ذیل میخوانید:
آقای ملکی ابتدا از خود زبان شروع میکنیم، در مورد مفهوم زبان مادری کمی توضیح میدهید؟
ببینید، زبان مادری صرفا به معنای شخص مادر نیست؛ بلکه آنا به معنای اصل اصالت است و زبان مادری در واقع یک اصطلاح است که به کار میرود.
زبان مادری اصالت یک قوم و یا یک گروه و هر منطقه خاصی است که از دیرباز به آن زبان صحبت میکرده است.
اهمیت زبان مادری تا آنجاست که افراد بنا به شخصیت ذاتی خود در مصیبت و یا شادی به زبان مادری روی می آورند.
پس زبان مربوط به فرهنگ هم میشود؛ در مورد اهمیت این موضوع هم توضیح میفرمایید؟
ببینید، اساس هر مملکت و اساس یک اجتماع فرهنگ است و فرهنگ به یک مسئله ایجاب نکرده و به همه آداب و رسوم، زبان، مراسمات عزا، نامگذاری، رفتارهای ماورایی و منش آنها فرهنگ گفته میشود، اصلا برخی معتقدند که رکن اساسی این فرهنگ زبان است و ما اگر زبان را از این جمع برداریم گویی ستون خیمه را حذف کردهایم و این یعنی فروپاشی یک فرهنگ.
اجماع نظر اندیشیمندان در باب اهمیت زبان و فرهنگ در واقع اهمیت زبان در فرهنگ تا حدی بوده است که شخصیتهای برجستهای همچون جلال آل احمد، علی شریعتی، سید جمالالدین اسدآبادی نیز به این امر مهم تاکید کردهاند.
اما خوب در مقابل برخی دانشمندان نیز معتقدند که گفتوگو فقط یک بخش از زبان است و در واقع با زبان میتوان انتقال فرهنگ و احساس را نیز انجام داد.
با این حال اندیشیمندان اروپایی و آسیایی هرکدام به عناوین مختلف به نقش زبان در فرهنگ تاکید کردهاند و اگر نگرش سیاسی به موضوع نداشته باشیم، همه اندیشمندان به این موضوع معترف هستند.
شما به اهمیت قابل توجه زبان مادری و اصیل در فرهنگ اشاره کردید، ولی الان زبان جای آنچنانی در فرهنگ ندارد، علت رخداد این موضوع چیست؟
منسوخ شدن یا کمرنگ شدن زبان مادری مربوط به چند سال و یا چند ۱۰ سال پیش نیست، سیر تاریخی که از زمان رضاخان طی شده و به امروز رسیده در منسوخ شدن زبان ترکی بسیار موثر بوده است.
یعنی مطالعات نشان میدهد، وقتی رضاشاه روی کار آمد یکسان سازی زبان و فرهنگ را در نظر گرفت و گفت لباس و همه چیز باید یکسان باشد، پس خود یا ناخودآگاه موجب از بین رفتن بخشی از فرهنگها شد.
آنچه در طول تاریخ رخ داد این بود که یک طوری فرهنگسازی شد که زبان فارسی زبان رسمی کشور است، در صورتی که زبان فارسی زبان قراردادی کشور است.
یعنی صرفا یک یکسانسازی فرهنگ در برههای از زمان اینقدر تاثیرگذار بوده است؟
نخیر، قطعا این موضوع نبوده و عوامل بسیاری دست به دست هم داده است که این اتفاق رخ دهد، یک موضوع ساده همین بحث اختلاف انگیزی است، به طوری که با دستاویز قراردادن یک موضوع خاص یک زبان یا فرهنگ خاص به تمسخر گرفته شده و همین امر موجب اختلاف افکنی و در نهایت گوشه گیری آن زبان شده است.
یعنی از دیرباز ما این موضوع را مشاهده کردهایم که برای یک قومیت خاص جکهای خاصی درست کردهاند و این امر علاوه بر اختلافانگیزی موجب منزوی شدن آن فرهنگ و یا زبان نیز شده است، هرچند که عدم آگاهی ترک زبانان از ادبیات و فرهنگ خود نیز به این امر دامن زده است.
ساخت جکهای منتسب به اقوام و زبانهای مختلف موجب شد که چه قبل و چه پس از انقلاب زبان ترکی و یا هر زبان دیگری به غیر از فارسی تضعیف شود و مصداق رخداد همین موضوع اشعاری است که شاعران معاصر آن زمان سرودهاند.
البته پس از انقلاب این منسوخ شدن شکل نوینتری به خود گرفته است و ضعف و کاهلی و عدم توجه منجر به این امر شده است؛ البته در این حوزه جریانات بسیاری دخیل بوده است بر همین اساس ما به دنبال مقصر هم نیستیم.
نقش نواقص آموزش در لطمه زدن به زبان مادری چقدر تاثیرگذار بوده است؟
متاسفانه در سیر تاریخی که رخ داد، زبان فارسی کاملا در مدارس جایگزین شد و بنده خودم جزو کسانی بودم که به خاطر صحبت کردن به زبان ترکی سیلی سختی از معلم خوردم و این یعنی از بین رفتن زبان مادری.
البته بنده طبق تحقیقات میدانی که انجام دادهام، اطلاع دارم که در زمان شاه برخی از معلمان به خود جسارت داده و در مدرسه قلکی گذاشته بودند که اگر کودک به زبان ترکی صحبت کند، جریمه شود!
نقش رسانهها و قصور آنها چقدر در از بین رفتن زبان ترکی موثر بوده است؟
قطعا تاثیر داشته، چون رسانه بخشی مهمی از زندگی مردم را تشکیل میدهد، در صورتی که صدا و سیما کاری در این حوزه نکرده است و نقش زبان ترکی در آن بسیار کمرنگ بوده است.
زبان ترکی از دیرباز یکی از غنیترین زبانهای شفاهی دنیاست و شاید بیش از ۱۰ هزار ضربالمثل داریم اما ما به جای استفاده از آن به عنوان فرصت آن را تبدیل به یک تهدید کردهایم.
در صورتی که ما تنوع بسیاری در حوزه زبان و دیدگاهها، فرهنگ، آداب و رسوم و … داریم که می توانیم از آن به عنوان یک فرصت استفاده کنیم، یعنی قرار نیست این آداب و رسوم و فرهنگ موجب اختلاف شود؛ بلکه میتوان از آن به عنوان یک ظرفیت استفاده کرد و میتوانیم آن را جهانی کنیم همچنان که با یک فرهنگ مذهبی یعنی مراسم هشتم محرم زنجان را جهانی کردهایم.
البته تغییرات در خارج از مرز و تغییرات و تفکر منسوخ در این حوزه نیز تاثیرگذار بوده است؛ اما باید در قبال این اتفاقات در رسانههای داخل نیز اتفاقاتی رخ میداد.
آقای ملکی یک اتفاقی که افتاده سرخوردگی فرهنگی برای نسل دوم انقلاب بوده؛ یعنی فرزندان این دهه دچار یک نوع سردرگمی در این حوزه هستند؛ چرا این اتفاق رخ داده است؟
بله همینطور است، در واقع ارزش زبان در طول سالیان از بین رفته چون وقتی شخص به بانک، رسانه، مغازه، مدرسه، دانشگاه و هرجای دیگر میرود که نیاز به زبان ترکی ندارد، ناخودآگاه از بین میرود، اما بحث نظام آموزشی بزرگترین ضربه را زده است.
من معتقدم، زبان ترکی در آموزشگاهها از مهدکودک شروع شود، در صورتی که این امر وجود ندارد و بیشتر خانوادهها با ترک شدن کودک مخالفت میکند و این در خلأ فرهنگی به وجود آمده است.
نتیجه موضوع همان سردرگمی فرهنگی برای کودکان شده است، چون در نتیجه شرایط به وجود آمده درک درستی از فرهنگ اصیل خود نداشتهاند، البته باید این را هم عرض کنم که بنده خودم قربانی همین موضوع هستم.
یعنی به یاد دارم که وقتی در مدرسه در پاسخ سوال فارسی معلمم که اتفاقا خانم هم بود، به ترکی جواب دادم، یک سیلی محکمی از وی خوردم و این یعنی اینکه مدارس پذیرای کودکانی با زبان و یا فرهنگ اصیل ترکی نیستند.
آقای ملکی مباحث اجتماعی چقدر در لطمه زدن به زبان ترکی موثر بوده است؟
اجتماع بخش زیادی از زندگی یک شخص است و قطعا در رفتار و حتی زبان او تاثیرگذار است.
امروز در اجتماع جای آنچنانی برای زبان ترکی نیست، چون همه جا به زبان فارسی صحبت میشود و زبان فارسی تبدیل به یک مد اجتماعی شده است؛ با این شرایط شخص کجا باید زبان را یاد بگیرد.
البته قبلا این اتفاق نبود و برای مثال در کوچه ای که ما زند”ی می کردیم فقط دو نفر فارسی صحبت می کردند، اما الان وضعیت برعکس شده است.
متاسفانه امروز مردم عادی از ادبیات و فرهنگ خود چیزی نمیدانند، هرچند که دانستن تنها شرط نیست و باید این باور و اعتقاد قلبی و اقرار زبانی نیز به این موضوع ایجاد شود.
فکر میکنید، الان چقدر از مردم زنجان به زبان ترکی صحبت میکنند؟
البته که در طول سالیان رفته رفته تعداد کمتر میشود؛ چرا که عامل های مختلف در سده اخیر دست به دست هم داده و بیتوجهی دولتهای اخیر پس از انقلاب، خود مردم، اندیشمندان و عوامل اجتماعی موجب شده است که در زنجان شاهد این هستیم که شاید اکثر بانوان و تقریبا همه کودکان به ویژه در شهر زنجان فارسی صحبت میکنند.
وضعیتی که حاکم است باعث شده است که مردم زنجان به مشکل فرهنگی دچار شوند، که یکی دگر شیفتگی و دیگری خود باختگی فرهنگی است.
خانواده چقدر در این زمینه نقش دارد؟
قطعا خانواده در حفظ این فرهنگ اصیل موثر است، شما الان تصور کنید قصهگویی به زبان ترکی از سوی والدین به فرزند بسیار کم شده است.
در صورتی که همین قصهگویی به زبان ترکی موجب شکلگیری یک رابطه احساسی بین والدین و فرزند میشد، اما امروز این امر وجود ندارد.
یا حتی ستایشگری فرزندان که سالها پیش وجود داشت، اما امروز کمتر کسی پیدا میشود، که به زبان ترکی فرزندش را ستایش کند.
امروز حتی نقالی در جوامع و مراکز نیز کمتر شده است، در صورتی که قبلا داستانهای اصیل ایرانی به زبان ترکی نقل میشد و همین امر در انتقال فرهنگ ما نقش بسزایی داشت.
آیا ثبت احوال در این تحولات فرهنگی به ویژه در حوزه زبان تاثیری داشته است؟
پس از به وجود آمدن نظام ثبت احوال در ایران و قرار دادن لیست نام فامیلی در اختیار اشخاص و البته اختیاری کردن انتخاب نام فامیلی، ضربه دیگری به قومیتهای اصیل زنجانی که نشان ترک بودن آنها بود، زده شد.
چون در همین بازه زمانی بسیاری از افراد نام فامیلی خود را که مثلا افشار ترک بود، تغییر دادند، چون نمیخواستند خاستگاه آنها مبنی بر ترک بودن مشخص شود.
در واقع ریشهکن کردن زبان یا زبانکشی چه عمداً و چه سهواً یکی از ابزارهای مهم و عمده قومکُشی و به عبارتی فرهنگزدایی از مردمی به شمار میرود که انواع روشهای استعماری بر آن اعمال شده است.
این روند هنوز هم هدف نیمه رسمی دولتهای استعماری است که حقوق اقلیتهای قومی و بومی خود را به رسمیت نمیشناسند و با حذف روزافزون زبانهای محلی از نظام آموزشی زبانکُشی روز به روز سرعت میگیرد.
در مورد زبان کشی و یا همان منسوخ شدن زبان در اسامی محلات نیز توضیح بفرمایید
در رابطه با نامهای اماکن در داخل و حواشی شهر زنجان نیازی به آن نمیبینیم که به دورترها سفر کنیم، بلکه همین چند دهه اخیر گویای همه چیز است. برای مثال این روزها برای ساخت شهرکهای جدید اسامی جدیدی انتخاب میشوند؛ مثلا پونک یا ونک، که اینها اسامی فارسی هستند؛ در صورتی که سوال اینجاست که این نامها چه سنخیتی با فرهنگ تاریخ و زبان دارند؟ اصلا این نامها بر چه ملاکی و توسط چه کسانی انتخاب شدهاند؟
در واقع نامهای جدید جدای از غیربومی بودن و غیر ترکی بودن و جدای از کپی برداری از نامهای مناطق تهران، یک ویژگی خاص دیگری دارد و آن این است که نامهای قدیم را خود مردم زنجان و ساکنان مناطق بر طبق فرهنگ و زبان و حوادث تاریخی فرهنگی مناطق خود انتخاب میکردند، ولی نامهای جدید بدون دخالت مردم منطقه برای مناطق انتخاب میشوند.
با این حال بنده طبق تحقیقی که انجام دادم نام ۴۰۰ محله را شناسایی کردم، که یا ترکی و یا ترکیبی از ترکی بوده است؛ که از جمله آن محلات قویو باشی، قیر باشی، توپاقاجی، قیزلار باغی است.
هرچند که این روزها این اسامی نیز در حال از بین رفتن است، اما باید توجه کنیم که همین اسامی اصیل در واقع میراث ناملموس استان است.
در مورد راهکارها هم بفرمایید؛، که چطور میشود زبان را حفظ کرد؟
ما در حوزه فرهنگ اصیل و حفظ زبان مادری از جمله ترکی خیلی غفلت کرده و فرصتهای بسیاری را از دست دادهایم.
در واقع تا زمانی که به موضوعات جامعه شناختی درست نگاه نکنیم مطمن باشید، به تهدید تبدیل خواهد شد و بسیاری از جوانان تاوان پس خواهند داد.
وقتی صدا و سیما، وقتی سیستم آموزشی، دولت و سایر ارکان کشور، رسانهها، اجتماع همه و همه یک فرهنگ و یا یک زبان را به رسمیتی که توضیح داده شد نمیشناسند و فقط به طور اسمی به رسمیت می شناسند و فارسی حرف زدن به یک مد تبدیل شده است، باید هم شاهد انحطاط زبان در کشور باشیم.
و بدتر از اینها متاسفانه وقتی گاها به این موضوعات اعتراض منطقی شده و کسی بخواهد که زبان ترکی را احیا کند، با نگاه نادرست برچسب می زنیم و او را محکوم می کنیم؛ همینهاست که به زبان ضربه میزند.
و کلام آخر؟
اهمیت زبان چیزی نیست که بتوان آن را پنهان کرد؛ چون ابعاد مختلفی دارد و آنچه مسلم است، مقولهای است که میتواند تاثیر ژرفی در فرهنگ، تاریخ، ادبیات و حتی زبان داشته باشد. اگر به صورت کلی و علمی مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرد و اهمیت آن مورد توجه باشد.
اما موضوع مهم آن است که برای حفظ این فرهنگ اصیل همه باید دست به دست هم دهند و همه سیستمهای مربوط به موضوع یکپارچه شود، چرا که فقط با اصلاح یک سیستم، کارجلو نخواهد رفت.
و در نهایت شاهد این خواهیم بود که زبان اصیل ترکی در حال از بین رفتن و منسوخ شدن است، از همین رو در ابتدا باید حکومت، رسانهها و اجتماع زمینه استفاده از این زبان را فراهم سازند، تا خانواده نیز مجبور به آموزش زبان ترکی به فرزند خود کند.
منبع؛ نشریه رویداد آذربایجان
عالی بود…کاملا متین وزیبا
ترک ها در خوابند زمانی بیدار می شوند که کار از کار می گذرد متاسفانه
خدا کنه تو زنگان من این اتفاق نیفته!
انشاء الله بئله اولماسین