مردم در همه جای دنیا بانکدارها را دوست ندارند چون در چشم عامه مردم، بانکها نهادهایی تلقی میشوند که پساندازهای خرد و درآمدهای اندک مردم عادی را جمع کرده و با آنها ثروتمندان را تامین مالی میکنند.
آیا میشود مردم و بانکها را با هم آشتی داد؟ بانکداری کلاسیک بهصورت طبیعی« بانکداری داراییمحور» است. یعنی بانکها به مشتریان بر اساس داراییشان سرویس میدهند. کسی که دارایی نقدی بیشتری را سپرده کند یا داراییهای مشهود نظیر ملک و ساختمان و ماشینآلات یا داراییهای مالی نظیر سهام و اوراق و مجوزهای انحصاری داشته باشد از بانکها سرویس بیشتری میگیرد.
علت این وضعیت خیلی ساده است؛ بانک به مشتریانی سرویسهای اعتباری و تسهیلات میدهد که بتواند به آنها «اعتماد» کند و دارایی مشهود، اعتمادساز است.
اما سه علت خاص ایران هم باعث شده بانکهای ما حتی بیشتر از بقیه دنیا «دارایی محور» شوند. نخستین علت، تورم دورقمی مزمن در ایران است، دومین علت، بانکداری دولتی است و سومین علت، نظام تامین مالی بانک محور در اقتصاد ایران است…
اما چند دهه است که در کشورهای توسعه یافته «بانکداری دادهمحور» بهعنوان یک بدیل «بانکداری داراییمحور» مطرح شده و اتفاقا تمرکز این نوع بانکداری بر طبقه متوسط جامعه است.
مهمترین محصول بانکداری دادهمحور در دنیا کارتهای اعتباری است. کارتهای اعتباری موفق شدهاند مفهوم اعتماد را از دل دادهها خلق کنند.
این الگوی جدید توان آشتی دادن طبقه متوسط با بانکها را دارد و به همین دلیل خیلیها حتی در بانکهای کلاسیک به آن به چشم یک فرصت نگاه میکنند. اما در ایران به دلایل مختلف، دولت و نهادهای دیگر قانونی ترجیح میدهند وارد این فضا نشوند.
اما ظرفیتهای فرصتساز بانکداری دادهمحور میتواند از مشکلات این روزهای اقتصاد کشور کم کند و اثرات مثبتش بلافاصله به کمک دولت و نهادهای دولتی بیاید.
👈 دنیای اقتصاد