شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز دوشنبه ۶ژوئن ساعت ۱۰:۳۰ به وقت محلی، در اطلاعیهای با اشاره به موارد مختلفی که در دستور کار جلسه شورای حکام خواهد بود، اعلام کرد موضوع راستیآزمایی و نظارت در ایران ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ (سال ۲۰۱۵) شورای امنیت سازمان ملل نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
با توجه به این وضعیت و بهخصوص با عنایت به کاهش مطلوبیت احیای برجام در دولت آمریکا که میتواند نشست شورای حکام را تحتتاثیر قرار دهد، چند پرسش حائز اهمیت است: اینکه دو طرف در مقطع کنونی تا چه حد آمادگی دارند در جهت افزایش تنش گام بردارند؟ محتوای قطعنامه احتمالی چگونه خواهد بود و چه وضعیتی به خود خواهد گرفت؟
درخصوص پرسش اول باید گفت شرایط ایران به لحاظ قابلیتهای هستهای، از جمله ذخایر سوخت و اورانیوم غنیشده با سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ که در آن مقطع به صدور قطعنامه و اجماع علیه ایران و ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل منجر شد، متفاوت است. در شرایط کنونی ذخایر سوخت و اورانیوم غنیشده ایران افزایش قابلتوجهی پیدا کرده است؛ بهطوری که آژانس ۹خردادماه اعلام کرد که ذخایر اورانیوم غنیشده ایران به بیش از ۱۸برابر سطح مجاز توافقشده در برجام رسیده است.
موسسه علوم و امنیت بینالمللی مدعی شد که ایران ظرف ۶ماه میتواند اورانیوم لازم برای ساخت پنج بمب هستهای را تولید کند. این وضعیت و ارزیابی آمریکاییها از شرایطی که ایران در آن قرار دارد، میتواند نقش مهمی در ورود تهران و واشنگتن به فاز اولیه تنش داشته باشد بهویژه که طرف غربی هم ابزار اسنپبک را براساس مفاد برجام در اختیار دارد و میتواند آن را فعال سازد
در این میان، نقش متغیر بینالمللی و شرایط آشوبناک نظام جهانی باعث شده است هرگونه افزایش تنش با پیامدهای گستردهتری نسبت به یکدهه گذشته همراه شود و هر یک از طرفین این مساله را در ارزیابی خود از بالا کشیدن فتیله تنشها در نظر خواهند گرفت.به دلیل جنگ اوکراین، انرژی به متغیر بسیار تاثیرگذاری تبدیل شده است و هرگونه تنش میتواند قیمتهای ۱۲۰دلاری کنونی را بالاتر ببرد
تنش روسیه و آمریکا و بهخصوص تنش چین و آمریکا هم وضعیت متفاوتی با یک دهه گذشته دارد که چین را از بازیگری قاعدهپذیر به بازیگری قاعدهگذار تبدیل کرده است. این وضعیت میتواند مساله تعیینکننده اجماع علیه ایران را با دشواریها و پیچیدگیهایی مواجه سازد
از این زاویه، پرسش دوم مطرح میشود و آن تاثیر این وضعیت بر قطعنامه احتمالی صادره است. به نظر میرسد با توجه به نقش متغیرهایی که در بالا مورد اشاره قرار گرفت، آژانس از صدور قطعنامه تند علیه ایران منصرف شود و صرفا به قطعنامهای با محتوای ملایم بسنده کند؛ چرا که صدور قطعنامه این ریسک را در بر خواهد داشت که به شیب تند تصعید تنشها منجر شود.
با این حال نباید سناریوی خوشبینانه انصراف از صدور قطعنامه را از نظر دور داشت. مضاف بر این، شانس هرچند کمرنگ احیای برجام باعث خواهد شد که شورای حکام در مقطع کنونی به سمت کلید زدن تنش حرکت نکند و منتظر بماند دریابد که وضعیت برجام طی ماههای آینده چه سمتوسویی پیدا کند تا براساس آن در نشست فصلی بعدی قطعنامه تندتری را کلید بزند.
اظهارات مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر اینکه نمیخواهیم همکاری بین ایران و آژانس کاهش یابد، نشان میدهد که آژانس هم در مقطع کنونی به دنبال بالا بردن سطح تنش نیست. در صورتی که ایران و آمریکا نتوانند گفتوگوهای متوقفشده هتل کوبورگ وین را از سرگرفته و برجام را احیا کنند، این وضعیت میتواند به شیب تند تنشها و حرکت طرفین به سمت تقابل منجر شود. ناظر بر این مساله که انتخابات کنگره در نوامبر ۲۰۲۲ و احتمال بالای از دست رفتن آرایش دموکراتها به نفع جمهوریخواهان، باعث خواهد شد بایدن، رئیسجمهور آمریکا اقدامی متناسب با محیط سیاسی آمریکا صورت دهد و احتمالا در مسیر ترامپ در ارتباط با ایران گام بگذارد.
تلاشهای آمریکا برای نزدیکشدن به عربستان و فشار بر ریاض برای افزایش عرضه نفت بهرغم پایبندی عربستان به توافق اوپکپلاس نشان میدهد که ایالاتمتحده به دنبال آن است تا ابتدا وضعیت بازار نفت را به ثبات نسبی برساند تا هم نگرانیهای اروپا از بالا رفتن قیمتها فروکش کند و هم موفقیت تحریمهای اعمالی بر روسیه تضمین شود.
در چنین شرایطی و با اعلام شکست احتمالی برجام، میتوان انتظار داشت که ایالاتمتحده پس از نزدیک به دو سال از وعده بایدن برای بازگشت به توافق و احیای برجام، در مسیر تنش و فشار حداکثری با ایران گام بگذارد.