سوگیریهای شناختی، انحرافات و اشتباهات ذهن در هنگام قضاوتِ درست هستند. این سوگیریها یا «اشتباهات ادراکی» اغلب در روانشناسی و اقتصاد رفتاری بررسی میشوند. به بیانی دیگر میتوان گفت که هر گونه اشکال و اشتباه در تصمیمگیری، ارزیابی اطلاعات و به خاطر آوری که به شکل الگوی فکری درآمده باشد را «سوگیری شناختی» یا «اشتباه ادراکی» میگویند.
مطالعات «کارن وین» (Karen Wynn) و همکارانش در دانشگاه «ییل» بر کودکان یک، دو و سه ساله نشان دادهاست که کودک انسان از زمان تولد دارای «سوگیری درون گروهی» (ترجیح دادن و حمایت از کسانی که شبیه به ما هستند نسبت به سایرین) است.کودکان مورد مطالعه علاوه بر اینکه از آنهایی که شبیه به خودشان هستند حمایت میکردند نسبت به آنهایی که شبیه به خودشان نبودند بیزاری داشتند. مطالعات نشان میدهند که اشخاص از کودکی تمایل به تنبیه کسانی که شبیه آنها نیستند دارند. «وین» میگوید برای کودک از بدو تولد دو گروه ما و دیگران وجود دارد.
پروژه ایمپلیسیت (آزمون تداعی ضمنی) توسط آنتونی گرینوالد از دانشگاه واشینگتن و مهزرین بانجی از دانشگاه هاروارد نشان میدهد که تمام انسانها گرفتار سوگیری هستند و چیزی به نام انسان بدون سوگیری وجود ندارد. بنابراین شناخت این خطاهای ادراکی، برای پرهیز از آنها ضروری بهنظر میرسد.
آنگونه که رولف دوبلی میگوید: اگر بتوانیم «خطاهای بزرگ فکر و ذهن» را بشناسیم و از آنها در زندگی خصوصی، روابط اجتماعی و کار دوری کنیم، احتمالاً جهشی بزرگ به سمت موفقیت خواهیم داشت. برای چنین جهشی، نیاز نیست که زرنگتر، بسیار پرکارتر یا مجهز به ایدههای نو و ابزارهایی خاص باشید. همه چیزی که نیاز دارید دوری از خطاهای ذهن است، یعنی دوری از تفکر نادرست.