اگرچه ساخت ۴ میلیون مسکن (برنامه ارزشمند و مهم اقای رئیسی) بسیار دشوار و پرهزینه است اما حتی درصورت تحقق نیز نمی تواند اثر چندانی بر کاهش مشکلات بخش مسکن داشته باشد.
چه بسا ساخت دو برابر این میزان هم نمیتواند مشکلات اجاره نشین ها و قیمت بالای مسکن را حل کند. چرا که ریشه اصلی مشکلات بخش مسکن در حوزه اقتصاد کلان است نه عرضه و تقاضای مسکن.
راهکار اصلی کاهش مشکلات مردم در حوزه مسکن، سامان دهی اقتصاد کلان (کنترل رشد نقدینگی، کاهش وابستگی به نفت، سیاست ارزی مناسب و جلوگیری از جهش ارزی) است.
دیگر نکته مهمی که بسیاری از آن غفلت می کنند این است که بررسی بازار مسکن نشان میدهد فاز اصلی حاکم بر بازار در اکثر سالها، رکودتورمی بوده است نه تورم. چه در سیاست گذاری مسکن چه در تحلیل آن باید به این نکته توجه داشت و گمان نکرد که با کاهش تقاضا یا افزایش عرضه، قیمت کاهش می یابد.
سیاستهایی مثل ساخت مسکن و افزایش عرضه هیچ تاثیری در کوتاه مدت ندارند بلکه می توانند به تعادلهای میان مدت و بلندمدت بازار کمک کنند. از سوی دیگر این اقدامات بیشتر در شهرهای کوچک موثر هستند و در شهرهای بزرگ تقریبا تاثیری بر بازار ندارند. تجربه مسکن مهر نیز موید این مدعاست.
با توجه به افزایش بیش از سه برابری هزینه ساخت مسکن در سالهای اخیر، نباید انتظار کاهش قابل توجه قیمت مسکن در ماه های آتی داشت. کاهش قیمت دلار در نتیجه احیا برجام تنها میتواند به تثبیت قیمت مسکن و کاهش محدود ان کمک کند مگر آنکه دلار به زیر ۲۰ تومن سقوط کند که احتمال ان اندک است.
مهمترین نکته در ساخت مسکن توسط دولت، محل تامین مالی هزینه های آن است. دقیقا مهمترین نقطه ضعف طرح مسکن مهر هم همین موضوع بود. اگر برای تامین مالی این اقدام برنامه ریزی نشود میتواند به تشدید مشکلات نظام بانکی، استمرار رشد بالای نقدینگی و دامن زدن به تورم منجر شود.