۱۲مصداق «سندرم تاخیرِ» پرهزینه در حکمرانی بحران کرونا در ایران:
۱. تاخیر ۵۷ روزه در ممنوعیت پرواز از چین و تست و قرنطینهٔ مسافران
دولت چین در ۱۱ دیماه ۹۸ اولین مرگ ناشی از ویروس کرونا را رسما اعلام کرد، ۳ بهمن ۹۸ ووهان را قرنطینه کرد و ۱۰ بهمن سازمان بهداشت جهانی رسما «وضعیت اضطراری سلامت جهانی» اعلام کرد.کشورها به سرعت پروازهایشان را از چین قطع و ورود مسافری که در دو هفتهٔ قبل به چین رفته بوده است را به کشورشان ممنوع کردند. تاخیر ۵۷ روزه در ممنوعیت پرواز از چین و قرنطینهٔ مسافران اولین عامل شیوع کرونا در ایران شد
۲. تاخیر یکماهه در شناسایی موارد مشکوک، تست و گزارش موارد ابتلا
علیرغم هشدار سازمان بهداشت جهانی، ممنوع نشدن ورود مسافران چین به ایران و گزارش موارد مشکوک به ابتلا به کرونا در چند بیمارستان قم و تهران، نظام سلامت و دولت ایران در تست موارد مشکوک و گزارش شفاف ورود کرونا به ایران تاخیری حداقل یکماهه داشت. اولین گزارش رسمی ابتلا به کرونا در ایران در تاریخ ۳۰ بهمن منتشر شد (آن هم پیرو اصرار برادر پزشک یکی از مبتلایان برای تستگیری از او)
۳. تاخیر ۱۹ روزه در ممنوعیت سفر به/از قم
علیرغم گزارش موارد مشکوک به ابتلا به کرونا در قم از اوایل بهمنماه و پذیرش رسمی ورود کرونا به قم در تاریخ ۳۰ بهمن،ممنوعیت سفر به قم با تاخیری حداقل ۱۹ روزه از ۱۸ اسفند اعمال شد. همین محدودیت هم صرفا شامل سفر به قم بود و نه سفر از قم. این تاخیر کرونا را در سراسر ایران پراکند
۴. تاخیر ششهفتهای در اعلام وضعیت اضطراری
رئیسجمهور در تاریخ ۶ اسفند از بازگشت امور به روال عادی از شنبهی بعد سخن گفت.به رسمیتشناسی میزان اضطرار و جدیت بحران توسط حکمرانان از عواملی است که هم بر رفتار شهروندان و هم بر عملکرد نهادهای حکمرانی تاثیرگذار است
۵. تاخیر دو هفتهای رئیسجمهور برای فعال شدن در ریاست ستاد ملی بحران کرونا
ستاد ملی مدیریت بحران کرونا از ابتدای اسفند فعال بود، اما جلسات دو هفتهٔ اولاش بدون حضور رئیسجمهور برگزار شد. گویی شخص رئیسجمهور در فهم ابعاد بحران و استفاده از فرصت طلایی روزهای اول برای کاهش سرعت شیوع کرونا و کاهش قربانیانش در ایران تاخیری دو هفتهای داشت.
۶. تاخیر سههفتهای در استفاده از ماسک و زبان هشدارآمیز توسط مدیران بحران
حداقل سههفته طول کشید (تا حدود ۲۰ اسفند) که اعضای ستاد مدیریت بحران، لااقل در برابر دوربینها و برای الگو شدن، از ماسک و دستکش استفاده کنند و عملا نشان بدهند که خطر را جدی گرفتهاند.در هفتههای اول مدیران ستاد همچنان به جای هشدار بعضا اصرار میکردند که کرونا از آنفولانزا کمخطرتر است
۷. تاخیر ۲۷ روزه در تعطیلی موقت زیارتگاهها
۸. تاخیر ۲۳ روزه در درخواست کمکهای بینالمللی و ۱۸ روزه در اعتراض به تحریمهایی که قربانیان کرونا در ایران را بیشتر میکنند
۹. تاخیر یکماهه در اجرای طرح «فاصلهگذاری اجتماعی»
ممنوعیت یا محدودیت شدید سفر بینشهری و تعطیلی ادارات، اصناف و بوستانها از ۸ فروردین اجرا شد. اگر همین طرح که از همان ابتدای اسفندماه توسط سازمان بهداشت جهانی به ایران پیشنهاد شده بود اجرا شده بود، میتوانست مانع چند میلیون سفر نوروزی و موجب پیشگیری از ابتلای هزاران و مرگ صدها نفر از ساکنان ایران شود.
۱۰. تاخیر ششهفتهای در انتخاب استراتژی «سرکوب کرونا» به جای «تسکین» و «ایمنی گلهای»
رئیسجمهور و ستاد ملی مدیریت بحران کرونا ظاهرا هنوز متوجه نشدهاند که «استراتژی ایمنی گلهای» بیشتر یک برساخت رسانهای است که به شدت مورد انتقاد سازمان بهداشت جهانی قرار دارد و حتی نخستوزیر بریتانیا هم به سرعت اشتباهش در حمایت اولیه از این استراتژی را اصلاح کرده و دولت راستگرای ترامپ هم ناچار به تن دادن به استراتژی سرکوب کرونا شد
۱۱. تاخیر حداقل یکماهه در انتخاب استراتژی «تست و رصد»
سازمان بهداشت جهانی از نیمهٔ اسفندماه بر ضرورت عملیاتی کردن راهبرد «تست و رصد» تاکید کرد اما هنوز نشانهای از در اولویت قرار گرفتن اجرای آن در ایران دیده نمیشود. لازمهٔ انتخاب این راهبرد، تست کردن تودهای شهروندان برای سنجش ابتلایشان به کرونا و رصد تماسهای مبتلایان با اپلیکیشنهای رصد تماس است
۱۲. تاخیر یکماهه در شناسایی آسیبپذیرترین شهروندان و حمایت مالی از آنها
رساندن کمک به نیازمندترین ایرانیان مستلزم داشتن بانک دادههای جامع وضعیت اقتصادی ایرانیان است که هنوز هم موجود نیست
آیا نمیتوانستیم در همین شرایط تحریم با حکمرانی بهتر از مرگ هزاران قربانی کنونی کرونا در ایران پیشگیری کنیم؟