در روابط بینالملل واکنشهای احساسی و نگاه کوتاه مدت یا گرایشهای فردی هیچ گاه نباید مبنای جهتگیری دولتها باشند.
روابط ملل باید بر مبنای مصالح اساسی و بلند مدت استوار و با نگاه علمی و تحقیقاتی هدایت شوند، این پویشها در عین پویایی عمومی نباید ثبات اهداف را فراموش کنند.
اگر اظهارات اخیر مقامات ایرانی مبنی بر آمادگی برای مذاکره مستقیم با امریکا واکنشی محدود و مقطعی به رفتار تحقیرآمیز پوتین با رئیسی باشد، قطعا با مخالفت او نیز ابتر خواهد ماند، اما اگر آغاز اصلاح راهبرد غلط سیاست خارجی کنونی و حاصل عقلانیت سیاسی باشد حرکتی حرفهای بوده و با مانع روسیه نیز متوقف نخواهد شد.
نکتهها:
۱- تا زمانی که چین و روسیه مطمئن هستند دروازه روابط ایران با آمریکا واروپا بسته است به تحقیر ایران و امتیاز خواهی یک جانبه ادامه خواهند داد.
۲- دولت رئیسی و تیم وزارت خارجه و همچنین مجلس فعلی فاقد قابلیت هدایت پویشهای هدفمند در سیاست خارجی هستند، در صورت اصلاح راهبرد حکومت به نفع خردسیاسی تیم دولت نیز باید با اهل دانش سیاسی جایگزین یا حداقل تقویت شود.
۳- محتمل است که وزیر خارجه ایران نیز در سفر چین دریافته است که از آن کشور کاری برای ایران ساخته نیست و حکومت شکست سیاست شرقگرایی را پذیرفته باشند.
۴- بحران اوکراین روسیه را در مقابل نظم حاکم بر نظام بینالملل قرار داده است و از این پس زمینه برای پویش هوشمندانه سیاست خارجی ایران و توازن بخشی به روابط خارجی آماده است، این فرصتها در صورت اصلاح راهبرد و تقویت سواد سیاسی وزارت خارجه بسیار تاریخی خواهند بود.( روسیه در این شرایط به سختی حکومت ایران را تحت فشار خواهد گذاشت که از اصلاح روابط با غرب خودداری کند).
۵- بحران اوکراین بر روابط چین و روسیه نیز اثر اساسی خواهد داشت، حتی ترکیه و همسایگان روسیه نیز در این شرایط در نزدیکی به روسیه احتیاط خواهند کرد و از این جهت نیز ایران می تواند بهره برداری کند.
۶- هم در عرصه سیاست خارجی و هم در سطح افکار عمومی جهانی پشتیبانی و یا توسعه روابط با روسیه پرهزینه و فرصت سوز خواهد بود.