اقتصاد ایران در دهه نود شرایط نامطلوبی را به لحاظ اقتصادی تجربه کرد. دههای که با تحریمهای اقتصادی شروع و با بحران کرونا به پایان رسید. متوسط رشد اقتصادی سالانه کشور در این دهه منفی ۶/ ۱درصد بوده است.
یعنی در این ۱۰سال که برخی کشورها، رشدهای اقتصادی قابل ملاحظهای را تجربه کردند، نه تنها به تولید کشور اضافه نشد، بلکه سالانه ۶/ ۱درصد اقتصاد ایران کوچک شده است.
اگر اقتصاد کشور طی ۴ سال آینده رشد اقتصادی ۵درصدی را تجربه کند، تولید کشور تنها به رقم سال ۱۳۹۰ میرسد و این مساله درصورتی محقق میشود که دولت ساختارها و نهادهای اقتصادی کشور را اصلاح کند.
بنابراین حداقل ۴ سال زمان لازم است که این کاهش ۲/ ۱۸درصدی تولید جبران شود و اقتصاد به ریل قبلی برگردد.
برای اینکه اهمیت رشد اقتصادی پایدار در کشور مشخص شود، دو سناریو را درنظر بگیرد: سناریوی اول اینکه وضعیت فعلی ادامه یابد و تغییری در ساختارهای اصلی اقتصاد رخ ندهد.
دولت مانند سالهای گذشته قیمتهای دستوری تعیین کند و با تهیه بخشنامههای متعدد به دنبال حل مشکل مرغ، تخممرغ و… باشد.
در این صورت چون اقتصاد مقاوم نیست، با نخستین شوک وارد بحران میشود و رشد اقتصادی هم حاصل نخواهد شد.
سناریوی دوم اینکه مطابق برنامه ششم توسعه رشد اقتصادی ۸درصدی با تغییر جدی در سیاستگذاری پولی و مالی کشور و همچنین نظام تصمیمگیری کشور رخ دهد.
تفاوت این دو سناریو بعد از یک دهه نشان میدهد تولید ناخالص داخلی کشور در سناریوی دوم ۴/ ۲برابر سناریوی ادامه وضع موجود است؛ یعنی بعد از ۱۰ سال سفره مردم ۴/ ۲برابر نسبت به وضعیت کنونی افزایش خواهد یافت.
حال ممکن است این سوال پیش آید که با توجه به شرایط اقتصادی کشور آیا امکان یک دهه رشد اقتصادی ۸درصدی امکانپذیر است؟
حداقل تجربه کشورهای شرق آسیا وجود دارد که نه یک دهه، بلکه حداقل پنج دهه چنین رشد اقتصادی پایداری را با اصلاح ساختارهای اقتصاد تجربه کردهاند.
بنابراین اگرچه مسیر آینده اقتصاد ایران پرچین و شکن است، اما با توجه به ظرفیتهای بالای اقتصاد ایران، هنوز امکان تغییر وضعیت موجود وجود دارد.