بازنمایی باور زنجانیها در برخورد با فقرا…!
صادرات متکدی به زنجان چه زمانی متوقف میشود؟
✍️ زینب زمانی
وقتی پرسیدم “گناه چهره معصومت چیست؟” کسی در این شهر سوال نکرد کدام چهره معصوم را خطاب قرار دادی و چرا چند پاراگراف فقط سوال کردی؟ اصلا کسی به خودش نگرفت دختر معصوم غیربومی اسیر در داستان تکدیگری شهر زنجان، کیست و چه دردی در دل دارد!؟
همانطور که کسی به این موضوع حساسیتی نشان نداد، تا به امروز نیز کسی سوال نکرده چرا علیرغم جمعآوری فصلی متکدیان از شهر زنجان، باز هم این متکدیان به خیابانهای شهر بازگشته و به کار قبلی خود ادامه میدهند و این غصه پر قصه همچنان ادامه دارد!
اگر اغراق نباشد باید بگوییم امروز به دلایل مختلف شهر زنجان بهشت متکدیان غیربومی شده و تاکنون تحلیل و نگاهی علمی به این موضوع صورت نگرفته و اصولا کسی نیست سوال کند این مرد متکدی و دخترش که چهره و شرایط زندگیش را با سوال “گناه چهره معصومت چیست؟” خطاب کردیم چرا همچنان در خیابانهای شهر زنجان حضور دارند و به نظر میرسد دامنه فعالیت این مرد غیربومی نیز گسترده است!
به نظر میرسد باید به موضوع تکدیگری در شهر زنجان از زاویه دیگری نگریسته شود. زاویه که تلنگری بر خودمان به عنوان مردمان مذهبی با پایتخی شور و شعور حسینی و در نگاه دیگر جامعه ای شاد و احساسی که سریع دچار واکنش هیجانی و رفتاری میشویم.
اگر امروز باز باید دختر معصومی که اسیر زندگی پدری نالایق است را در شهر زنجان ببینیم به دلیل زیبایی بصری شهر و یا تنها خوش آب و هوایی بودن آن و یا یک مزیت خاص ذاتی نیست، و یا عملکرد ضعیف مسئولان در جمع آوری آنها، بلکه این شرایط تنها به خاطر باورها و رویکردهای اجتماعی من زنجانی است!
اصولا انسان رفتارش مطابق با باورهای ذهنی آن شکل میگیرد. باور فکر و یا رفتاری است که انسان به درستی آن اعتقاد داشته و آن را به عنوان یک حقیقت مسلم پذیرفته و قبول میکند. با این باور است که انسانن تمامی مسائل را مورد ارزیابی و سنجی قرار میدهد.
در نتیحه رفتار ما نتیجه مستقیم باور ما از خودمان و زندگی است و آنچه که مسلم است امروز باور زنجانیها در خصوص کمک به همنوعان خود موجب شده رفتاری بسیار تعامل گرایانه و مثبت با متکدیان داشته باشند!
قطعا انسان با دریچه باورهای خود دنیا را نگاه میکند و مطابق آن عمل میکند و این باورها به یکباره شکل نمیگیرند و حاصل فرایند طولانی مدت در زندگی هستند. این باورها در سنین کودکی تا دوران بزرگسالی دائم در حال شکلگیری و شاید تغییر باشند.
اگر باورهایتان را تغییر دهید طرز نگرشتان به این دنیا و هستی عوض شده و رفتار و شخصیت کاملا متفاوتی نسبت به حالت قبل را خواهید داشت.
اما آدمها به آسانی تن به تغییر باورهایی که طی سالیان دراز به دست آوردهاند، نمیدهند. اگر الان کسی بیاید و بهتان بگوید که عقیده شما درباره فلان چیز غلط است، با او شروع به بحث میکنید تا بگویید عقیدهتان درست است.
باورهای ما به منزله پنجرههایی هستند که ما از طریق آنها دنیا را تماشا میکنیم و برطبق باورمان احساس میکنیم و آن احساس ایجاد شده، طرز فکر ما را درست کرده و رفتارها و شخصیتمان را شکل میدهد.
“هنری فورد” به درستی در یکی سخنان خود عنوان می کند که “به هر حال، چه فکر کنی که میتوانی و چه فکر کنی که نمیتوانی در هر دو صورت درست فکر کردهای” و این یعنی آنچه که فکر میکنی و باور توست مطابق با آن رفتار خواهی کرد.
سالهای زیادی متمادی در شهر زنجان با موضوع حضور متکدیان و غالبا از نوع غیربومی مواجه هستیم و نقطعه پایانی بر این دور باطل نبوده است. هر سال باید شاهد مطالبه برخی شهروندان و رسانهها از شهرداری در این خصوص باشیم و به وضعیت همکاری نیروی انتظامی و دادگستری در این خصوص برسیم و نهایتا باز هم بعد از یک دوره پاکسازی شاهد حضور همان افراد و یا افراد دیگر در خیابانها مطابق روال گذشته بود.
چرا برای این کلاف سر درگم نقطه پایانی ندارد؟ قطعا پاسخ این سوال این جمله روشن و صریح است که امروز ما زنجانیها به دلیل باورهای فرهنگی و کمکهای زیاد به این متکدیان موجب حضور دائمی آنها در خیابانهای شهر شدهایم و این متکدیان حاضر به خروج از شهر زنجان به دلیل انگیزههای مالی نیستند!
این مرد قدکوتاه، سیاه چهره غیربومی که دختر معصوم و بی گناهش را ابزاری برای تحریک احساسات مردم زنجان کرده قطعا به این سادگی از خیابانهای زنجان دل نخواهد کند! به نظر میرسد هنوز باید چهره غم زده دختر معصوم را در خیابان های شهر در تاریکی شبها ببینیم و نتوانیم راهکاری برای رهایی وی از این اسارت پیدا کنیم!
اینکه نهادهای حمایتی به دلیل بدسرپرست بودن این دختر باید ورود کنند و مسیر زندگی وی را دچار دگرگونی کنند؟ و یا ادامه این مسیر باشد برای وی یک زندگی با طعم حقارت در خیابانهای شهری که غریبه است و تنها خریدا ترحم مردم آن خواهد بود!
به نظر میرسد امرور زنجانیها تنها به دلیل برخی باورهای فرهنگی صرفا رویکرد حمایت ظاهری از یک مرد و دختر معصوم را دارند و شاید به عمق فاجعه اجتماعی در این درام تلخ با طعم پول فکر نکردهاند! بهتر است همین فردایی که این دختر معصوم با چهره غمزده و خسته از ترحم را در خیابانهای زنجان همراه پدرش که گویی معتاد بوده را میبینیم به جای ترحم و کمکی که به پدرش برای اهداف نامعلوم میکنیم به آینده این کودک فکر کنیم و کودک خود را به جای او تصور کنیم.! باید چه کرد؟
قطعا جامعه روشنفکر زنجان رویکرد فکری حمایت مالی برای این متکدیان را ندارد. بلکه گروه اجتماعی بعضا متوسط و غالبا توده به تناسب سطح تحصیلات و معلومات اجتماعی حامی رویکرد حمایت مالی از این متکدیان به روش معمول هستند.
برای تاثیرگذاری فکری بر این طبقه اجتماعی نیازمند فعالیتهای فرهنگی و رسانهای گسترده و عمیقی هستیم که قطعا این تغییر باورها کار بسیار دشواری خواهد بود. با تمام دشواریها باید در مسیری گام برداریم که ریشه مشکل را حل کرده و از بطن و پایین جامعه به سمت بالا هدایت شود.
اگر امروز تبریز شهردا بدون گدا معرفی می شود باورهای فرهنگی مردم تبریز این مهم را محقق کرده و باید برای نهادینه کردن و تغییر در باور برخی از شهروندان زنجانی اقدامات مطالعاتی، رسانه ای و فرهنگی گسترده انجام شود.