✍️دکتر محسن رنانی
دهه گذشته که آغاز آن را سال ۱۳۸۸ و پایان آن را بهار ۱۴۰۰ فرض میکنیم، با دو زلزله آغاز شد و با دو زلزله هم پایان میپذیرد. پس از وقوع زلزله خیلی چیزها تغییر میکنند، برخی انسانها از بین میروند،مالکیتها تغییر میکنند، ساختار سازههای فیزیکی، نگرشها، مناسبات تغییر میکنند.
در زلزلههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هم اینگونه است.دو زلزلهای که این دهه با آن آغاز شد انتخابات سال ۱۳۸۸ که سیاسی بود و هدفمندسازی یارانهها در سال ۱۳۸۹ که یک زلزله اقتصادی بود و در این حوزه، زلزلهای با این وسعت بعد از انقلاب نداشتهایم.
اما زلزلهای که این دهه با آن به اتمام خواهد رسیدکرونا در ۱۳۹۹ است که بسیاری از ساختارهای کشور را تغییر میدهدو نهایتا تحول پایانی که در پیشروی ماست، زلزله ناشی از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ خواهد بود؛ یعنی حتی اگر هیچ حادثهای رخ ندهد و یک انتخابات آرام با هر سطحی از مشارکت و با پیروزی هر شخصی برگزار شود، این انتخابات سرآغاز سلسلهای از تغییرات خواهد بود.
در حقیقت شکل و نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ و نتایج آن برآیند همه وقایع دهه گذشته و آغاز یک دوره تحولات بنیادین خواهد بود. انتخابات ۱۴۰۰ منجر به ریلگذاری جدیدی در حیات جمهوری اسلامی ایران خواهد شد؛ خواه انتخاباتی بسته و غیررقابتی باشد که منجر به پیروزی یکی از چهرههای محافظهکار بشود؛ خواه انتخاباتی دوقطبی و با رقابتی شدید بین کاندیداهای محافظهکاران و تحولخواهان باشد.
اگر نظام سیاسی تمایل میداشت میتوانست اجازه دهد برجام به یک زلزله تبدیل شود اما چنین نشد و برجام عملا عقیم شد. چون از همان اول برجام به وسیله خود بازیگران داخلی بیاعتبار شد.
اعتراضات سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ پیامدهای آن زلزلههاست و درواقع نمودهایی است از تغییراتی که در لایههای زیرین ساختار جامعه رخ داد،رویکارآمدن خاتمی هم زلزله نبود، بسیاری از فرایندها و روندها تغییر کرد، اما زلزله نبود چون موجب بههمریزی ساختارها نشد و فرایندهایی هم که تغییر کرد بعدا دوباره برگشت به وضعیت اول.
ایران پسا ۱۴۰۰ ایران جدیدی خواهد بود. نمیدانم دقیقا چه شکلی خواهد داشت، اما میدانم که خیلی متفاوت از امروز خواهد بود. در انتخابات ۱۴۰۰ یا یک رئیسجمهور کاملا همسو خواهیم داشت یا حتی یک رئیسجمهور نظامی که در این صورت قدرت سیاسی یکپارچه میشود.
اگر چنین شود، این خودش یک ظرفیت برای کشور به وجود میآورد که بتواند بدون نگرانی، با قدرت تحولات بزرگ افقگشایانه را رقم بزند. یا اینکه در نتیجه تحولات دهه گذشته، مسئولان به این نتیجه میرسند که وضعیت موجود قابل تداوم نیست و در یک نقطه باید چرخش کنند و آن نقطه شاید آخرین فرصتی باشد که میتواند جامعه ما را به آرامش و ثبات برساند.
معتقدم با وجود همه بحرانهای موجود، تا زمانی که کشور هنوز در آرامش قرار دارد و اقتدار مرکزی رهبری در کشور حکمفرماست، امکان آغاز تحول نظام سیاسی کشور وجود دارد. بنابراین همه نخبگان باید به زمینهسازی برای پذیرش و آغاز چنین تحولاتی کمک کنند؛ چراکه گمان میکنم در غیاب یک اقتدار مرکزی و در صورت بروز خلأ قدرت، ممکن است دیگر این تحول ساختاری امکانپذیر نشود و نزاع و رقابتهای گروههای در قدرت و بیرون قدرت، کشور را بهسوی بیثباتی ببرد.
خطر دیگر این است که ما خوشباور باشیم و گمان کنیم که ترامپ در انتخابات رأی نخواهد آورد. اتفاقا بهدلیل پیچیدگی تحولات در آمریکا باید این احتمال را بدهیم که امکان پیروزی او در انتخابات وجود دارد و ترامپ بعد از پیروزی رفتار و موضعش نسبت به ایران بسیار خشن خواهد شد. این در حالی است که این احتمال هم همواره وجود دارد که اگر ترامپ به این نتیجه برسد که در حل مشکلات داخلی آمریکا ناتوان است، برای فرار از مشکلات داخلی و پیروزی در انتخابات با ایجاد یک بحران نظامی در خارج از آمریکا بتواند از بزنگاه انتخابات ریاستجمهوری عبور کند.
ایران نشان داده درحالیکه آمریکا هرچه در توان داشته، در اعمال فشار علیه ایران به کار گرفته است، ایران همچنان کوتاه نمیآید از سوی دیگر آمریکا هم نشان داده که میتواند معاملهای نکند و صبر کند تا ایران تحت فشارهای ناشی از تحریم و مشکلات اقتصادی به زانو درآید؛ اما هر دو طرف هماکنون به چنین معاملهای نیاز دارند؛ الان بهترین زمان برای مذاکره با آمریکا است؛ چراکه چنین مذاکرهای برای ترامپ در آستانه انتخابات ارزشمندتر از بعد از انتخابات است و اینجا میتوان امتیازهای خوبی از آمریکا گرفت. اتفاقا ای بسا مذاکره بعد از نتایج انتخابات برای ترامپ موضوعیتی نداشته و مذاکرهنکردن برایش ارزشمندتر باشد./شرق