با اینکه کمتر از سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری اسلامی مانده است اما شور و نشاط خاصی از سوی مردم برای شناسایی کاندیداها و شرکت در انتخابات وجود دارد و مسئولان هم که همه ساله از انتخاباتی پر شور و حماسی سخن می گفتند، اغلب سکوت اختیار کرده اند و صدا و سیما هم که هر سال چند ماه مانده به انتخابات میکروفن های خود را به محوطه دانشگاهها و خیابان ها می فرستاد تا فضای انتخاباتی پرشور بیافریند هم انگار تمایل چندانی به این کار ندارد.
در انتخابات پیش رو چند سناریو محتمل است
اول آنکه از سوی هسته انتصابی و سخت قدرت است که طی سالهای گذشته با تکرار مداوم “انتخاب غلط مردم” تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی کنونی را به پای ریاست جمهوری ریخت، تصمیم بگیرد که به هر صورت شده حتی امکان و تصور تکرار انتخاباتی مانند دوره گذشته را نداشته و تمام کاندیداهای منتسب به جریان اصلاحات و اعتدال را رد صلاحیت نماید.
این جریان به واسطه همزمان بودن انتخابات شوراها و ریاست جمهوری به این مسئله آگاه است که مشارکت حداکثری مردم در انتخابات شوراها در مناطق روستایی و شهرهای کوچک خودبخود امکان مشارکت حدود پنجاه تا پنجاه و پنج درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری را فراهم خواهد کرد شاید و نیاز چندانی به رای طبقه متوسط شهری احساس نکرده و چه بسا آن را مضر نیز بداند.
نگاه دوم که مورد حمایت اصلاح طلبان و دولت است و احتمالا در ماههای آتی روی آن مانور بیشتری خواهند داد، تلاش برای گرفتن تایید صلاحیت حداکثری کاندیداهای خویش از شورای نگهبان است.
آن ها امیدوارند با ترغیب چهره های نسبتا مقبولتر خود برای ثبت نام و گرفتن تاییدیه شورای نگهبان در هفته های قبل انتخابات فضای دوقطبی ایجاد کرده و پیروز انتخابات شوند. البته این گزینه با توجه به رویکرد شورای نگهبان در انتخابات مجلس قبلی و هم تغییر نگاه مردم به جریان اصلاحات و اعتدال بسیار بعید به نظر می رسد.
آنچه مشخص است محافظه کاران و نیروهای وابسته هنوز از تایید صلاحیت روحانی در دو دوره از شورای نگهبان دلخورند و انتظار دارند این بار شورای نگهبان با ردصلاحیت کاندیداهای جریان اصلاحات جبران مافات نماید.
شورای نگهبان هم احتمالا پس از تایید صلاحیت روحانی و برخی کاندیدهای مجلس قبلی به این نتیجه رسیده باشد که باید برخی مصلحت ها را کنار گذاشته و اکثریت کاندیداهای مطرح وابسته به جریان اصلاحات را به مانند انتخابات مجلس سال گذشته کنار بگذارد.
در هر دو صورت به احتمال زیاد انتخاباتی با حضور چندین کاندیدا از جناح محافظه کار با یک کاندیدای اصلی [جلیلی، قالیباف و احتمال بیشتر رئیسی] و یک نفر از جناح راست معتدل [احتمال زیاد علی لاریجانی] به عنوان نماینده اصلاح طلبان و معتدلین شکل خواهد گرفت و با مشارکت حدود سی میلیون رای [و به احتمال زیاد در دور دوم] یکی از چهره های محافظه کاران با حدود پانزده تا بیست میلیون رای رئیس جمهور بعدی خواهد بود.