درسال ۱۳۵۵ ژیسکاردستن، رئیس جمهور فرانسه به ایران آمد و شاه هم به استقبال او در فرودگاه رفت و در مسیر برگشت به طرف کاخ، وقتی از یکی از خیابانهای تر و تمیز و گلکاری و چمنکاری شده تهران عبور میکردند، شاه در باره نظریه به سوی تمدن بزرگ و کتابی که در این زمینه نوشته بود، با رئیس جمهور فرانسه حرف میزد و میگفت ما از نظر توسعه اقتصادی در ده سال آینده، به سطح ژاپن خواهیم رسید. در همان حال ژیسکاردستن گفت گمان نمیکنید برای جامعهای که مجبور است.
اطراف باغچههایش در خیابان نرده بکشد، این حرفها خیلی زود است و شما قبل از این کارها باید کارهای دیگری برای توسعه بکنید؟! این یک سئوال خیلی اساسی است که جامعهای که یک گل ده هزار تومانی در باغچه میکارد و برای حفاظت از گل و نردهکشی اطراف آن، دویست هزار تومان هزینه میکند، چه نیازی به گل دارد؟! آیا کاشت گل برای او زود نیست و نباید هزینه کاشتنِ گل و نصب نرده، در جاهای دیگری مصرف شود؟!
چون وقتی توسعه محقق میشود، با تحولاتی که در مردم پدید میآید، گل، حریم پیدا میکند و خود گل، نرده است و شما با دیدن گل، دیگر جلوتر نمیروید و به حریم گل، دست درازی نمیکنید. از این رو وقتی شما به کشورهای توسعه سفر میکنید میبینید که مردم حریم گل و چمن را حفظ میکنند و به گل دست نمیزنند و روی چمن نمینشینند.
این حفظ حریمها در زندگی اجتماعی و خانوادگی و محلی و در همه جا هست و آن نردهها از خیابان و اطراف گل و چمن، برداشته و در ذهنهای ما نصب میگردد. توسعه نردهها را از بیرون برمیدارد و در فکر و ذهن ما جای میدهد و در نتیجه گل و همسایه در ذهن ما حریم پیدا میکند و دیگر نیازی به حصار و دیوار نیست. در کشورهای توسعه یافته شما میبینید که دیوار خانهها را برداشته و باغچه منازل هم جزء شهر و خیابان شده و همه جا پارک و بوستان است. تصوّر کنید که در قم و اصفهان هم چنین کاری صورت بگیرد و همه مردم دیوارهای خانههای خود را بردارند.
آن وقت است که حجم وسیعی از سبزی و گل و سبزینه وارد محیط زیست اجتماعی ما میشود. نردهها از بیرون برداشته و به ذهنها میرود. ذهن، برای دیگران حریم و محدودیّت قایل میشود و خانه همسایه من اگر چه نرده و حفاظ ندارد؛ اما من میدانم که از این نقطه به بعد، حریم خانه اوست و من باید مراعات کنم. بنابراین خیلی از چیزها درونی میشود.
درونی شدن محدودیّتها، لایه فرهنگی-رفتاری توسعه است که به تدریج رخ میدهد. در غرب هم این تحول، تدریجی بوده است؛ یعنی آرام آرام با رشد فناوری و رشد اقتصاد، فرهنگ رفتاری توسعه هم اصلاح شده است؛ یعنی همانطوری که برای رسیدن از ماشینهای مدل قدیمی به مدلهای جدید، بیش از صد سال طول کشیده است، اصلاح رفتار و فرهنگ مردم آنجا نیز آرام آرام و در طی این مدت به دست آمده است؛ ولی ما در طی ده، پانزده سال از ماشینهای مدل دهه شصت آمریکا به مدلهای ۲۰۱۵ رسیدیم و در نتیجه فرصت تحوّل فرهنگی و رفتاری پیدا نکردیم. درونی شدن آثار توسعه، نیازمند زمان است.