۸۰ درصد سپرده های بانکی عملاً گردش ندارد. هرچند که وخامت اوضاع اقتصاد کشور بهاندازهای هم که اعلام میشود نیست.
چون کل تقاضای سفتهبازی ارز در کشور حدود ۲۰ میلیارد دلار در سال است؛ این رقم در مقابل ۱۸۴ میلیارد دلار ارزش سالانه تولیدات نفتی کشور و ۴۷ میلیارد دلار ارزش تولیدات پالایشگاهی و …؛ بنابراین بسیار ناچیز است و براین اساس قابلیت مدیریت این بازار توسط دولت وجود دارد.
بنگاههای اقتصادی باید بتوانند از ۸۰ درصد رقبای خود مواد اولیه و کالاهای واسطهای را ارزانتر خریداری کنند؛ همچنین باید بتوانند نسبت به ۸۰ درصد رقبای خود ارزانتر بفروشند و گردش مالی و فروش آنها از ۸۰ درصد رقبای خود بیشتر باشد.
متأسفانه بخش عمدهای از بنگاههای اقتصادی از شرایط فوق برخوردار نیستند و بقای آنها تاکنون به دلیل دریافت یارانه انرژی یا اخذ تسهیلات و عدم بازپرداخت آن بوده است که در سالهای آینده امکان بقای آنها محتمل نخواهد بود.
نه تنها نرخ بهره بالا سبب تعطیلی بنگاههای با بهرهوری پایین که از بانکها استقراض کردهاند خواهد شد؛ بلکه حتی بنگاههای با بهرهوری پایین فاقد بدهی بانکی نیز عملاً تعطیل خواهند شد.
تحلیلها در شبکه های اجتماعی، در بیان ریسکها و چالشهای موجود اغراق کرده و عملاً زمینه یاس مردم و فعالان اقتصادی را فراهم آورده است.
با پایین نگهداشتن نرخ ارز عملا برای کشور چین اشتغال ایجاد کردهایم.
با توجه به تفاوت نرخ تورم ایران و آمریکا، ارزش ذاتی دلار ۹۴۵۰ تومان است. نرخ دلار بالاتر از این مقدار برای کشور بحرانزا خواهد بود.