جوزف نای، نظریهپرداز مشهور در کتاب «رهبری و قدرت هوشمند»، مفهوم «قدرت هوشمند» را تئوریزه کرد که ترکیبی از قدرت سخت و قدرت نرم برای رسیدن به اهداف نهایی در روابط بینالمللی است.
چنین استدلال میکند که نه قدرت نرم و نه قدرت سخت به تنهایی نمیتوانند به یک سیاست خارجی موثر منجر شوند. قدرت نرم را چنین تعریف میکند: «توانایی اثرگذاری بر دیگران، از طریق ابزارهای هماهنگ و در چارچوب یک دستورکار اقناعکننده و همچنین کشف جذابیتهای مثبت با هدف رسیدن به نتایج مورد نظر.»از سوی دیگر قدرت سخت به مفهوم استفاده از ابزارهای نظامی و اقتصادی برای رسیدن به اهداف موردنظر است.
اگرچه قدرت سخت، به تنهایی قادر به گذار عراق و افغانستان به دموکراسی و تشکیل یک دولت کارآمد در این کشورها نشد، اما قدرت نرم هم به تنهایی نمیتواند طالبان یا داعش را شکست دهد. بنابراین، ترکیبی از این دو برای داشتن یک استراتژی معتبر مورد نیاز است. به باور اندیشمندان ایالاتمتحده باید در برابر ایران از «دیپلماسی هوشمند» استفاده کند
اکنون و با ورود جو بایدن به کاخ سفید، فاز جدیدی از تقابل ایران و آمریکا شکل گرفته و «برداشتن گام اول» از سوی هر کدام از طرفین به محل مناقشه تبدیل شدهاست. تهران خواستار لغو همه تحریمهاست و از سوی دیگر واشنگتن تاکید دارد که تهران برای لغو تحریمها ابتدا باید به تعهدات هستهای خود ذیل برجام بازگردد.
بایدن میراثدار وضعیتی در روابط تهران و واشنگتن است که بسیار آشفتهتر از چهار سال گذشته است. اکنون چالش میان دو طرف تنها محدود به مساله هستهای ایران نیست، بلکه او علاوه بر برنامه هستهای تهران، با طیف گستردهای از چالشها از جمله برنامه موشکی و نقش منطقهای ایران مواجه است.
فاکتور دیگری که برای تیم دیپلماسی بایدن بسیار حائز اهمیت است، احتمال روی کار آمدن یک رئیسجمهور اصولگرا و تندرو در ایران است. رئیسجمهور ایالاتمتحده به خوبی از دیوار بلند بیاعتمادی میان تهران و واشنگتن در توافق برجام مطلع است و میداند این موضوع میتواند کار را برای هرگونه ابتکار دیپلماتیک دشوارتر از همیشه کند.
بایدن با وجود خوشبینیهای اولیه درباره بازگشت به برجام از وضعیت بسیار پیچیده و بغرنج حاکم بر روابط ایران و آمریکا مطلع است. او در یادداشتی که در ماه سپتامبر برای سیانان نوشت، تاکید کرد که «راه هوشمندانهتری برای سختگیری بر ایران وجود دارد.» به عبارت دیگر بایدن قصد دارد استراتژی «قدرت نرم» را هم با استفاده از «دیپلماسی هوشمند» در مواجهه با ایران در پیش بگیرد که ترکیبی از استراتژیهای قهرآمیز و معتدل است.
برگهای برنده ای در دست تهران است که قدرت چانهزنی ایران را در فضای مذاکرات جدید بطور نسبی افزایش داده است.
تمرکز تصمیمگیری در سیاستخارجی ایران در اختیار هسته مرکزی نظام تصمیمگیری است. این فضا، شرایط را برای اتخاذ یک تصمیم منسجم و واحد فراهمتر میکند و این دقیقا در نقطه مقابل فضای حاکم بر آمریکاست.
بایدن برای بازگشت به برجام با فشار سنگین لابی اسرائیل، عربستان، مخالفت گسترده جمهوریخواهان و حتی برخی چهرههای سرشناس دموکرات مواجه است.دومین اهرم چانهزنی ایران، حرکت به سمت غنیسازی ۲۰ درصدی است. موضوعی که بهزعم غربیها میتواند تهران را به نقطه گریز هستهای نزدیکتر کند
رئیسجمهوری آمریکا برای حل موضوع هستهای ایران جدیت دارد، این موضوع از انتصابات مهم او مانند بلینکن، سالیوان و رابرت مالی که در جریان مذاکرات منتهی به برجام نقشی کلیدی داشتند، کاملا عیان است. تیم بایدن درحال تدوین یک استراتژی «دیپلماسی هوشمند» است، این استراتژی همچنان معطوف به حل مساله اما واقعگرایانه و احتیاطآمیز است.
ترجیح بایدن این است که دولت فعلی ایران را مجاب کند تا بهزعم او شتاب حرکت ایران به سمت توانایی ساخت سلاح هستهای را کُند کند. در این چارچوب احتمالا بایدن برخی تحریمها را کاهش خواهد داد اما قطعا همه تحریمها را بهطور کلی لغو نخواهد نکرد.
بنابراین به احتمال زیاد، دولت بایدن از سناریوی رفع تحریمها عقب کشیده و منتظر انتخابات ریاستجمهوری ایران میماند. دولت بایدن در حال «مدیریت روند چانهزنی» با تهران است، روندی که در آن بازیگران بیشتری حضور دارند، زمانبرتر و دشوارتر خواهد بود.
با این تفاسیر، میتوان پیشبینی کرد که دور جدیدی از «دیپلماسی هوشمند» از سوی واشنگتن درحال پیریزی است که معطوف به حل مساله است و وابستگی بسیاری به فضای مذاکراتی و «توانایی ایجاد توازن در چانهزنی» میان دو طرف دارد. /دنیای اقتصاد