برخی از تازهترین یافتههای پژوهشی و مطالعاتی حکایت از آن دارد که ابعاد خطر در اصفهان به مراتب جدیتر از آن چیزی است که تاکنون رسانهای شده و زبانههای فرونشست، شتابان به سوی بافت تاریخی و راهبردی شهر حرکت میکند.
واقعیت مهم دیگر آنکه به دلیل خالیشدن سفرههای آب و تاراج کامل اندوختههای آب شیرین، در برخی از مناطق تهران و چند شهر دیگر، ظاهراً از میزان فرونشست سالانه کاسته شده، منتها این یک خبر خوب نیست! بلکه هشدار میدهد دیگر چیزی برای از دستدادن باقی نمانده است!!!
پیشنهاد مشخص به مدیران ارشد سازمان زمینشناسی که آشکارا معلوم بود به شدت نگران آینده تابآوری سرزمینی وطن هستند، آن بود که بکوشید ابعاد فاجعه را به زبان اقتصاد رایج کشور، برگردان کرده و به مدد مستندسازانی کاربلد و حرفهای، این فاجعه را به تفکیک سی استان کشور – فقط در استان گیلان هنوز گزارشی از فرونشست دریافت نشده – به تصویر کشید.
یکی از دلایل از خط خارجشدنِ قطارها از ریل بهویژه در محور ورامین به مشهد، اصفهان به شیراز و … پدیده فرونشست زمین است. ابعاد فرونشست و عدم توجه به سازندهای زمینشناسی، سبب از حیز انتفاع خارجشدن سد فیروزآباد فارس در هایقر و چند منطقه دیگر است. صدها کیلومتر جاده، پل و کیلومترها دکل انتقال نیرو و لولههای گاز، نفت و آب خسارت دیده، شکسته و نیز تحمل خسارتهایی هنگفت به منازل مسکونی از دیگر ابعاد این رخداد فاجعهبار اما خاموش است!!!
با این وجود، نه در صحن بهارستان، نه در ساختمان پاستور و نه در شورای امنیت ملی ظاهراً آنگونه که باید اهمیت این خطرِ کاهنده کارایی سرزمین و عامل مهاجرت از مرکز ایران درک نشده است. وگرنه چگونه ممکن است همچنان از صادرات آب کشور به نام صادرات کشاورزی دفاع شود و برای مانعزدایی از آن در مجلس و دولت طرحها و لوایحی به تصویب رسد؟!!