در گرگ و میش شبانگاهی روز جمعه پنجم مهرماه ۹۸ که خیابان های شهر زنجان در سایه تاریکی و سکوت مبهمی است، ناگهان چشمت به فردی میافتد که در سرسختی و ظلمت اقتصادی این روزهای جامعه سرش را بر روی سنگ فرش زمین گذاشته و آنطور که یک کودک پاهای خود را بر آغوش جمع می کند، به آرامی خموده است.
به گزارش همدلیزنجان؛ در این روزهای عصر ارتباطات که در خانواده هایی، افرادی تغذیه خوب دارند، هم جای خواب خوب و هم استانداردهای مناسب برای زندگی، سر به بالین “سنگ” گذاشتن یک “مرد” در خیابان سعدی زنجان بسیار دردآور است. این صحنه ها در زنجان روزگاری بسیار نادر بود، اما گویا دشواری زندگی دیدن هر صحنه غیرممکنی را ممکن کرده است.
بیخانمانی چه طعمی دارد؟ وقتی یک مرد که شاید نان آور خانه ای هم بوده! امروز سر بر بالین سنگی در سنگفرش خیابان سعدی گذاشته و در آن شلوغی به آرامی بخواب رفته تا از هیاهوی به ظاهر جامعه صنعتی-سنتی زنجان حتی موقت فرار کند.
اینجا زنجان است…! دیار کریمان، شهر پرفسور ثبوتی و عاشقان امام حسین(ع) که شاهد صحنه های تلخی است. هرچند امروز روزگار غریب و دشواری شده اما نباید غیرت مردمان این دیار برای خلق این صحنه ها در خیابان ها و معابر شهری زنجان به جوش نیاید…!
نگذاریم این صحنه ها تابلوی همیشگی خیابان های زنجان شود…